شوهرم بیکاره همش بهونه میاره که کار نیست شهرستانمون کار کمه خیلی کم کار میکنه اصلا کفاف خرجمون رو نمیده من یه مقدار طلا داشتم چون واممون رو من ضامن آورده بودم مجبور شدم هر بار گرم گرم بفروشم قسطش رو بدم همه رو فروختم گذاشتیم برا یه کار ک از تنبلی و بیمسولیتی شوهرم شکست خورد و کل سرمایمون رفت الان قول داده بریم یه شهر بزرگ کار کنه .دو ساله خرید عید برام نکرده هیچ همش عقده بی پولیش رو سر من خالی میکنه امروز کلی سرم داد و بیداد کرد تا الان گریه کردمو