2777
2789

نفس نفس می‌زدم.

از هیجان، از خوشحالی، از بودنت، دیدنت!

من خوابم؟ تو رویام؟

اگه رویاست امیدوارم هیچ‌وقت به خودم نیام!

اگه خوابم، دوست دارم خوابم پایان ناپذیر باشه!

من و تو زیر بارون، باهم قدم می‌زنیم؛

سردمه ولی بودنت ارزش بیشتری داره.

بذار از سرما تلف بشم اما پیش تو!

آره، این‌طوری بهتره.

دست‌هات که رو دستم می‌شینه، آرامشی توصیف ناپذیر بهم تزریق می‌شه!

به نیم رخ جذابت خیره می‌شم.

نگاهم رو غافلگیر می‌کنی.

حتما انتظار داری سریع نگاهم رو بدزدم!

ولی نه، حالا نه.

زمانی غروری داشتم؛

اما حالا که نفس کشیدنم به بودنت بستگی داره، بی‌برو برگرد می‌گم:

- دوستت دارم!

لبخندی رو صورتت می‌شینه.

چال گونت نمایان می‌شه؛

با دیدن چال گونت هیجان‌زده انگشتم رو داخلش می‌کنم و اون‌جاست که صدای خندمون سکوت رو می‌شکنه و همه‌جا رو فرا می‌گیره.

این اتفاق فراتر از تصور من بود.

می‌خواستم تا ابد اون‌جا بمونم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792