بنده یه دختر۱۹ساله هستم
حدود۷ماهی میشه از طریق مجازی با یه آقای تقریبا۲۵ساله در ارتباطم.
ایشون واقعا انسان با کمالات و هوشمندی هستن و از همون ابتدا مشخص کردیم که هدفمون وابستگی و ازدواج و....نیست.
من دختر احساساتی نیستم ک بخوام سریع وابسته بشم،ولی منتها ایشون این اواخر یه سری تناقضات از خودشون به نمایش میزارن که واقعا سر در گمم میکنه..
مثلا به روش خودش ابراز اساسات میکنه و از طرفی دیگه دوباره خودش طوری رفتار میکنه ک بهم اثبات میشع خبری نیست😐 بعضی وقتا از ازدواج صحبت میکنه بعد خودش میخنده میگه دیوونه شدم😐
البت یه مدت پیش یه شکست عاطفی رو هم تجربه کرده(رابطش فقط احساسی و درونی بوده و در ارتباط نبودن) و ازون موقع ایشون احساساتی تر رفتار میکنن..
از جانب خودم که چیز غیر طبیعی احساس نمیکنم،همون احساس لذتی ک در مقابل تمجید و حمایت و همراهی یه غیر همجنس ایجاد میشه رو دارم که به نظرم برای دختر به سن و سال من طبیعیه..
رفتار ایشونو باید موردی بگم چون خیلییی پیامم طولانی شد
ایشون خیلی درمورد عقاید و فرهنگ خانوادم و خصوصیات اخلاقی خودم کنجکاوی میکنن،چند بار پیشنهاد لول اپ رو دادن (اخه فقط در حد چت کردن باهاشون در ارتباطم و با وجود اینکه شمارشونو دارم و چندین بار پیشنهاد دیدار حضوری یا ویدیو کال یا روابط صمیمانه تر داشتن من قبول نکردم و خیلییی برام جالبه که چطور هنوز تو این رابطه موندن)،اول اشنایی میگفتن از روابط غیر هدفدار متنفرن،خیلییییی هم از هم فاصله داریم،من کنکوری ام و ایشون میدونن و خیلی هم کمکم میکنن..
حالا سوال من اینه که واقعا ایشون نسبت به من حسی دارن که غرور ایشون و بی احساس بودن ظاهری بنده اجازه نمیده که صراحتا صحبت کنن یا اینکه این ها همگی توهمات ذهنیه خودمه که فشار کنکور باعث ایجادش شده؟!
پیشاپیش از پاسخگویی شما خیلیییی ممنونم:)