دوستان سلام من ۴ ساله با پسرخالمه که خیلی همو دوست داشتیم و داریم ازدواج کردم خیلی پسر خوب و کارییه و یه دختر ۱۱ ماهه دارم و به خاطر شوهرم اومدم شهر غریب اول که ازدواج کردم یه جای دیگه بودیم و ۲ سال اونجا بودم و لا جاری و خواهرشوهر همسایه بودیم و بالای خونه ی مادر شوهرم میشستیم و یه همسایه روبرو داشتیم که باهم دوست شدیم با جاری و خواهر شوهر هم دوست بود و باهم رفت آمد میکردیم ولی مادرشوهرم و شوهرم زیاد خودشون نمیومد ما رفت آمد کنیم دیگه کم کردیم رفت و آمدها را بعد...
«وقتی بچه هستی، مدام از تو میپرسند: «حالا فرض کنیم همهی مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق میکنه. آدمها بهت میگن: آهای. همه دارن میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!