عزیزا من خونمون با خانواده شوهرم تو یه ساختمونه هر سال مادرشوهرم سالی دو بار میره مشهد حدود ۹ روز میشه هر دفعه من تو این ۶ سالی که عروسشون شدم هر سال که اون میره مشهد من باید مثل کلفت کاری پدر شوهرمو برادر شوهرمو بکنم حتی به کارای خودمم نمیرسم اخه خونه اونا بزرگه واقعا خسته میشم حتی خواهرشوهرم زایمان کرد قبول نکرد بیارتش خونه خودش از مواظبت کنه رفت خونه خواهرشوهرم ومن بیست روز نوکریشون کردم سر همین که به کارای خودم وخونم نمیرسیدم اینقد خسته میشدم نمیتونستم به شوهرم برسم وخیلی اعصاب خورد شده بودم و اون بهم خیانت کرد چون توجهم بهش کم شده بود .امسال هم ۲۸ اسفند داره میره مشهد توقع داره دوباره نوکریشون بکنم چطوری بهش بگم که نمیخوام واسش کار کنم خواهش میکنم کمکم کنین
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
ببین من ک نمیشناسم اخلاقاشونو ولی من باشم با پیغامی چیزی بشون مبرسوندم یا شوهمو میفرستادم جل ...
میدونی من دوبار زایمان کردم سر هر دوتا بهم میگفت من بلد نیستم بچه رو حموم کنم من از بچه کوچیک میترسم منظورش این میترسم بچه از دستم بیوفته و هزار جور بهونه در می اورد که کمک نده من تو این شهر غریبم ومامانم اینا تو یه شهر دیگه ان نمیتونستن بیان کمکم اینم انگار نه انگار ولی تا دخترش زایمان کرد رفت وبیست روز اونجا موند کاراش رو میکرد هر هفته هم میره و توقع داره من کارش بکنم