پدرمو بردم حمام
گریه
ب دیدار مادر و پدرم رفتم
مادرم جراحی زانو داشته اند و هنوز ناتوان هستند
بردمشون حمام
حسابی بغلشون کردم و بوسیدمشون
توپیدم به شوهرم همه حرفام بهش زدم سبک شدم درنهایت ختم به خیر شد ولی بعدش خیلی آروم شدم قلبمه شده بود تو دلم 😁
تنهایی با خودم بازی کردم
گریه کردن
قدم زدن تو هوای آزاد با خانواده
کتاب خوندن
تو بیست و چهار ساعت گذشته نه اما تو کل زندگی، تنها کاری که برای آدم ارامش محضه، کاریه که برای امام زمان(عج) انجام بدیم. هرچی میخواد باشه، گاهی گرفتن دست یک نفر و کمک مالی بهش، گاهی کمک معنوی به یک نفر که نذاریم از خدا و امام دور بشه، گاهی بوسیدن دست مادر
هرکاری که برای شاد کردن دل امام زمان(عج) و رضایت خدا باشه. هرچند ما فقط وسیله ایم، خدا وسیله خیرها قرارمون بده ان شاالله❤
زنگ زدن و احوالپرسی از مادرم ،مادرشوهرم وپدرشوهرم و دوستم
امروز هیچ کار خاصی نکردم.خیلی دلگیر بود خیلییی
هوای شهرمونم امروز آلوده بود همش تو خونه پوسیدیم
فردا هم قراره همینطور باشه☹
حال دلتون پر از نورانیت خدا و اهل بیت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
