باهم دوستیم چندماه هست .قصدش خیلی جدیه برا ازدواج از اولشم دنبال ازدواج بود یعنی. اولین دختر زندگیش بودم و واقعا عاشقم شده انگار.ولی کلی مشکل داریم وسط که نمیتونیم ازدواج کنیم. ولی اون همش میگه من درست میکنم تو نگران نباش.حالا از این بگزریم
من خیلی دختر حساسی ام.پر توقع.دیگه هرکسی یه سری اخلاق های خاصی داره.بیشتر تایم روز سرکاره.خیلی کم باهم صحبت میکنیم. من نمیتونم اینطوری.خیلی سخته برام.دوست دارم برام وقت بزاره .بارها گفتم نبودش اذیتم میکنه.ولی انگار نمیشنوه.حس میکنم براش اهمیت نداره.دیروز تولدم بود فقط تبریک گفت .حتی گفتم میخوام روز تولدم پیشم باشی حرف بزنیم. شبش فقط پیام داد منم جوابش یک کلمه دادم گفت میخوای حرف بزنی گفتم وقتی میخواستم نبودی الانم خستم نمیخوام حرف بزنم.گفت باشه.
دیگه هیچ پیامی نداده بهم.همنقد بی اهمیت.
فکر میکنم خوبه که کات کنیم.این رابطه ته نداره.من خیلی بخاطر نبودش اذیت میشم حالم باهاش خوب نیست.
چیکار کنم به نظر شما