2777
2789
عنوان

ساعت ۴ صبح دوتا دختر زنگ درخونمونو زدن و...

| مشاهده متن کامل بحث + 475 بازدید | 24 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه دخترای احمقی ۴ صبح میرن ولگردی ترسیدنشونم جالبه خوب کردی ادم یه گندی میزنه پاش میمونه

پسرشم نباید اون ساعت بیرون باشه 🙁با چه تیپیم بودن ادم بعدازظهرشم حوصلش نمیکشه انقدر ارایشو به خودش برسه

خوب کاری کردی

آفرین😁😁

*امضای هرکس مربوط به خودشه،امیدوارم اینو درک کنید*       نه میبخشیم،نه فراموش میکنیم   اثر ظلم محال است به ظالم نرسد🕊         پروفایلم عکس حنانه عزیزم،قهرمانم💚       بی حس شدگان را چه غم از خنجر بعدی؟!     وای از آن روز که کینه حکم رانی کند!     هر وقت تازه عروسمان به بالین همسرش برگشت،هروقت محمدرضا دوباره دخترش را در آغوش کشید و هروقت حسینعلی فارغ التحصیل شد   زندگی عادی جریان پیدا میکند...       **به قول خودتون حلال نمیکنم اگر به خاطر امضام گزارش بزنی(که زدی)**               اگر جوابتون رو کوتاه میدم ناراحت نشید،خوب بلد نیستم🥴           یکروزی باران میبارد،آرام آرام میشوید غمها،ساحل میگیرد رنگ دریا،این نیز بگذرد... 

چند ساله بودن!!

تو هفده سالگی با پسری آشنا شدم که همه خوبی های دنیا شده بودن یه قلب که تو وجودش میتپید...چشامو که می‌بندم مجسمت میکنم...دومین ماه از گرم ترین فصل سال🌱🍓🍓از اون شب دنیام بدجور به دنیات قفلی زد و مصمم میمونم تا لحظه ی دیدارت ای دیرینه ی دلخواه❤️..به قول یکی«وقتی همه کور بودن تو کردی بهم توجه..❤️شایدم یه روز برات تعریف کردم که من پشت پنجره ی اتاقت چه گریه ها که نکردم🖤گاهی وقتا فک میکنم خدا تورو تو یه بعداز ظهر قشنگ بهاری در حالی که لبخند به لب داشته و چای با هل میخورده و به صندلیش لم داده و به آهنگ خوش چشمه گوش میداده آفریده... 🍃🌻بچه ها عشق من واسه اینکه به دستش بیارم یخورده ناز داره البته نازکشم داره ها.اون هی ناز می‌کنه مام که بی تابشیم🍃میدونین مث بهترین خیالیه ک میتونین داشته باشین...مث ذوق رها کردن یه دونه بادبادک...یا مث پریدن تو آب زلال میمونه🍓🌱من یه دختر عاشقم...دختری که هیچ وقت از ابرازش عشقش خجالت نکشیده چون پیوسته اعتقاد داشته عشق مقدسه و پنهان کردنش چیزی به جز درد و زجر نداره..ولی خب همیشه به خودش آفرین گفته واسه انتخابش❤️هر چند خیلی جاهارو مجبور شده خودش تنهایی بی پناه قدم برداره....از خودم ممنونم که هر وقت خسته شدم تنها پناهگاهم خودم بودم 🫀❤️بهم میگن بی رحمی چون داستانمو نمیدونن🌈میخواهم بدانی که تو آخرین رویای روح من بوده ای❤️🌱...بچه ها این کاربر ینی بنده...دیگه عشقی نداره...گلش پژمرده شده...ماهش رفته...ولی دلم نیومد امضام رو بردارم🖤تاپیک ها مال من نیستن به جز یکیش ❤️
پسرشم نباید اون ساعت بیرون باشه 🙁با چه تیپیم بودن ادم بعدازظهرشم حوصلش نمیکشه انقدر ارایشو به خودش ...

به قرآن پسر دایی من یبار ساعت دو شب اومد خونه داییم با کمربند رفت به استقبالش 🤣

تو هفده سالگی با پسری آشنا شدم که همه خوبی های دنیا شده بودن یه قلب که تو وجودش میتپید...چشامو که می‌بندم مجسمت میکنم...دومین ماه از گرم ترین فصل سال🌱🍓🍓از اون شب دنیام بدجور به دنیات قفلی زد و مصمم میمونم تا لحظه ی دیدارت ای دیرینه ی دلخواه❤️..به قول یکی«وقتی همه کور بودن تو کردی بهم توجه..❤️شایدم یه روز برات تعریف کردم که من پشت پنجره ی اتاقت چه گریه ها که نکردم🖤گاهی وقتا فک میکنم خدا تورو تو یه بعداز ظهر قشنگ بهاری در حالی که لبخند به لب داشته و چای با هل میخورده و به صندلیش لم داده و به آهنگ خوش چشمه گوش میداده آفریده... 🍃🌻بچه ها عشق من واسه اینکه به دستش بیارم یخورده ناز داره البته نازکشم داره ها.اون هی ناز می‌کنه مام که بی تابشیم🍃میدونین مث بهترین خیالیه ک میتونین داشته باشین...مث ذوق رها کردن یه دونه بادبادک...یا مث پریدن تو آب زلال میمونه🍓🌱من یه دختر عاشقم...دختری که هیچ وقت از ابرازش عشقش خجالت نکشیده چون پیوسته اعتقاد داشته عشق مقدسه و پنهان کردنش چیزی به جز درد و زجر نداره..ولی خب همیشه به خودش آفرین گفته واسه انتخابش❤️هر چند خیلی جاهارو مجبور شده خودش تنهایی بی پناه قدم برداره....از خودم ممنونم که هر وقت خسته شدم تنها پناهگاهم خودم بودم 🫀❤️بهم میگن بی رحمی چون داستانمو نمیدونن🌈میخواهم بدانی که تو آخرین رویای روح من بوده ای❤️🌱...بچه ها این کاربر ینی بنده...دیگه عشقی نداره...گلش پژمرده شده...ماهش رفته...ولی دلم نیومد امضام رو بردارم🖤تاپیک ها مال من نیستن به جز یکیش ❤️
به قرآن پسر دایی من یبار ساعت دو شب اومد خونه داییم با کمربند رفت به استقبالش 🤣

🤣🤣🤣

شیرین ترین کلمه ها بیشتر اوقات دوروغن🙃💔                        همیشه تحت تاثیر خیلی چیزا قرار نگیر بعدا پیشمون میشی                                                                                               هر چیزی که مانع پرواز کردنت میشه رو از زندگیت حذف کن🤗                                                                                             و بعد اوج بگیر...✨🎃                            
به قرآن پسر دایی من یبار ساعت دو شب اومد خونه داییم با کمربند رفت به استقبالش 🤣

دست داییت درد نکنه من تو روز دانشگاه میرفتم کاتر میبردم بلا ملا سرم نیارن خیلی چیزای مختلف ادم میشنوه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792