ت بارداری بعصی روزا واقعا حال نداشتم جاریم میومد بچه هاشو میذاشت اینجا یا سرزده میومدن شام میموندن حالا اونروزی شوهرم ب شوخی گفت بیاید کمک خونه تکونی هر کدوم ی بهونه آوردن البته من هیچ انتطاری ندارم از کسی ولی خب لااقل مزاحم هم نشن الان موندم بعد زایمانم چ کنم نیان
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.