سلام لطفا قضاوت نکنید و اگه میخواید حرف بی ربط بزنید نظر ندید ممنون
ما چهار. تا خواهر هستیم وضع هممون خوبه بد نیست
اما خواهر بزرگمون شوهرش وضعش خیلی خوبه همه چی دارن خلاصه خیلی پول اینا دارن،خداروشکر میکنم
اما خواهرم و شوهرش صدبار یجوری دل مارو شکستن
یا به من یا به اون یکی خواهرام تیکه مینداختن اره من واسه زنم ماشین خریدم شما چرا نمیخرید و این حرفا
چند وقت پیش حرف میزدیم یهو گفتم آره صورتت اینجوری شده یهو گفت مهم اینک بختم از تو بلند تره من بغض خفم کرد،یبار گفت چرا اینجا میشنید چیه اینجا خونتون قشنک نیست فلانه
دسشوییتون انکار میری تو چاه
النگو شوهرش میخره پز میده
من امروز خونشون بودم آنقدر حرصم در اومده ک جمع شده گردنبند طلاشو ورداشتم ،والا من نه دزدم نه تابحال از این کارا کردم فقط نمیدونم چجوری آروم شم ،،حتی میندازم میره نمیخوام کاری کنم
الآنم عذاب وجدان گرفتم