سلام خانوما خوبید من عروس یه شهر دور شده بودم ولی نموندم اونجا و اومدیم شهر ما یعنی از دست دخالتاشون فرار کردیم مشکلم اینه با اینکه اینهمه دوریم بازم خانواده شوهرم مدام تلفنی تو حلقمونن حالا تازه برادرزاده های شوهرم که شوهرم عاشقشونه مدام پیله میکنن کی میاین کی میاین بخدا عزا گرفتم دیگه عید میخوام برم اونجا دلم نمیخواد ریختشونو ببینم از طرفی شوهرم بحدی عاشق برادرزاده هاشه که ادم شک میکنه اینا ....😶😶😶 ماهم برادرزاده خواهرزاده ایم میدونم عشق بین رابطه خونی چیه ولی نه تا این حد جاریمم مدام میگه میبینی چقد بچه هام شبیه عموشونن بعدم یه نیشخند میزنه ادم کفری میشه متنفرم ازشون چیکار کنم انقد تو حلق ما نباشن