سلام مامانا
الان حدود یه یکماهیه بچه م خیلی بد شیر میخوره،یعنی فقط تو خواب،اگه بیدار باشه چند تا میک میزنه بعد سرشو بالا میبره و بالارو نگاه میکنه
دکتر هم بردم از همه نظر بررسی کردیم سونو کردیم رفلاکس هم نداشت،فقط هم از اول شیر خودمو دادم،نه پستونک نه شیشه نه شیر خشک،هیچکدوم،دماغشم مرتب قطره میریزم و تمیز میکنم،نمیدونم چشه که اینطورب میکنه،دیگه اعصابمو خورد کرده از بس باهاش کلنجار رفتم،الان سه ماه و نیمشه
اصلا انگار تا سینمو میبینه وحشت میکنه گریه میکنه
هیچ راه حلی دیگه به ذهنم نمیاد
یه مساله دیگه هم هست. شما خودتون هم نباید در معرض گرمای زیاد و تعرق زیاد باشید. قدیمیها میگن شیر شور میشه و طعمش خوب نیست. بعضی غذاها هم مثل کلم خوب نیستو طعم شیرو عوض میکنه و همچنین استرس و ناراحتی.
مامان بهار تو بیداری چیزی نمیدادم. شیشه هم نمیگرفت. نیلوفر جان میگم اینی که میگی از علایم رفلاکس پنهانه دخترمنم داشت درمانش کردیم
آه خدا ؛ گفتم خسته ام ، گفتی : لا تقنطوا من رحمة الله … از رحمت خدا ناامید نشوید ( زمر ۵۳) گفتم : هیچ کس نمیدونه توی دلم چی میگذره ، گفتی : ان الله بین المرء و قلبه … خدا حائل است میان انسان و قلبش (انفال ۲۷) ، گفتم : هیچ کسی را ندارم ، گفتی: نحن أقرب إلیه من حبل الورید … ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق ۱۶) ، گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی ! ، گفتی : فاذکرونی اذکرکم … منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره ۱۵۲)
ترش کردن که با سونو مشخص نمیشه. با مشورت دکتر بهش رانیتیدین بده تا یک هفته ببین بهبودی پیدا میکنه. ضرری هم نداره این دارو
آه خدا ؛ گفتم خسته ام ، گفتی : لا تقنطوا من رحمة الله … از رحمت خدا ناامید نشوید ( زمر ۵۳) گفتم : هیچ کس نمیدونه توی دلم چی میگذره ، گفتی : ان الله بین المرء و قلبه … خدا حائل است میان انسان و قلبش (انفال ۲۷) ، گفتم : هیچ کسی را ندارم ، گفتی: نحن أقرب إلیه من حبل الورید … ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق ۱۶) ، گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی ! ، گفتی : فاذکرونی اذکرکم … منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره ۱۵۲)
آه خدا ؛ گفتم خسته ام ، گفتی : لا تقنطوا من رحمة الله … از رحمت خدا ناامید نشوید ( زمر ۵۳) گفتم : هیچ کس نمیدونه توی دلم چی میگذره ، گفتی : ان الله بین المرء و قلبه … خدا حائل است میان انسان و قلبش (انفال ۲۷) ، گفتم : هیچ کسی را ندارم ، گفتی: نحن أقرب إلیه من حبل الورید … ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق ۱۶) ، گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی ! ، گفتی : فاذکرونی اذکرکم … منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره ۱۵۲)