خانوما من یه راهنمایی میخواستم ازتون... اینجا فضاییه که راحت میتونی حرف دلتو بزنی وگرنه که میدونم باید برم پیش مشاور..ولی خب بگم فعلا...من ۸ ساله متاهلم..سه سال نامزد و ۵ سال متاهل... توی سه سال نامزدی همیشه عاشق من بودم و ناز کن شوهرم..چون فهمیده بود دوسش دارم..انقد ادامه دار بود که آخرای نامزدی تقریبا سرد شدک و پشیمون البته یه دوره ی مقطعی بود که رفع شد..بعد ازدواج هم تقریبا ۲ سال اینجوری بود ولی با شدت کمتر.. تعریف از خودم نکنم بنظرم زن خوبی ام،از اخلاق و ذاتم گرفته تا چهره و ...ینی میتونم قسم بخورم که کسی ازم ناراضی نبوده تا الان چون نه زبونم نیش داشته نه پشت کسی حرف زدم نه زندگی کسی رو بهم ریختم نه به بزرگتر و حتی کوچیکترم بی احترامی کردم و....خلاصه اینکه همیشه با خودم میگفتم من حقم نبود اینهمه از طرف شوهرم کوچیک شم...خدا خواست و ما بچمونو از دست دادیم و شوهرم شکست و افسردگی شدید گرفت و بعد هم ام اس...توی اون تایم بیماریش چون دیر تشخیص دادن ما همه نوع دکتری رفتیم تا بالاخره بغهمن بیماریشو و آخرم گفتن بخاطر غم فرزنده..کل اون تایم من تنها کسی بودم ک کنار شوهرم بود و حتی خانوادش از دستش خسته شده بودن و حوصلشو نداشتن چون افسردگی شدید داشت..تقریبا یه سال گذشت تا با خودش و بیماریش کنار بیاد و حالا بشدت وابستم شده و عاشق...طوری که نا خودآگاه من یه وقتا دوری میکنم و پس میزنم و بازم میاد اصرار و التماس که تنهام نزار و ...قبلا اگه میگفتم میزارم میرم میگفت برو بدرک ولی الان هزار بار عذرخواهی میکنه و التماس که تنهام نزار و حتی گریه...همیشه ام میگه تو تایم مریضیم حتی مادرم حوصلمو نداشت(قدیم خیلی مامانی بود ولی الان اصلا) و تو فقط دستمو میگرفتی... نمیگم قبلا عاشقم نبود.. کلا رابطه ی ما با عشق شروع شد ولی خیلی مغرور بود و اون اذیتاشو داشت...اما الان کلا کس دیگه شده.. میخواستم بدونم این مدلی شدنش عادیه چون قدرمو دونسته یا یه نوع مریضیه و باید برم مشاوره؟😒 البته من خودم مشکلی ندارما خیلیم داره خوش میگذره😅🤦🏻♀️
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
به نظرم طبیعیه اسی، چون دید تو سختیها تو فقط بودی ولی حالا میترسه تو ازش خسته بشی و بری ، بهش دلگرمی بده که همیشه کنارشی ولی اگر رفتارش شدت گرفت حتما برو مشاور گلم
اولا ترس از دست دادن داره، چون فکر میکنه مریض شده خیلی بیشتر بهت نیاز داره ، ام اس درمان داره، هم از لحاظ روحی باهاش خوب باش ولی ترحم نکن، و هم ارده شیره و گرمی جات بده بخوره
عزیزم زن و شوهری ک تو بیماری حواسشون بهم باشه قدر دنیاها با ارزشن...شما لطف بزرگی درحق همسرت کردی و اونو یک عمر مدیون خودت کردی و طبیعی هست ک هزاران برابر قدرشناسی کنه.الهی ک همچنان بهت خوش بگزره و خوشبخت تر زندگی کنید و شوهرت سلامتیشو بدست بیاره
بیماری ام اس امکان درمانش هست ؟ احتمال داره شوهرت خوب بشه یا نه ؟
از وقتی که مادر شدم، فهمیدم چقدر میتونم قوی باشم ؛ جایی برای تسلیم شدن یا استراحت کردن وجود نداره ؛ هر احساسی هم که داشته باشی باید عاشقانه پیش بچه ات بمونی و ازش مراقبت کنی ... چون یکی هست که تکیه گاهش تویی ؛وقتی بغض میکنه، بوی تنت ، صدات، لمس کردنت،دلشو آروم میکنه ... یعنی یکی هست که تمام دنیاش تویی🩷