سلام بچه ها بیایید بگید حق دارم ناراحت باشم یا نه بدون دلسوزی.
من پارسال یه بارداری پوچ داشتم بعد اون سقط با همسرم تصمیم گرفتیم هم من بدنم قوی تر بشه و هم وضعیت مالیمون بهتر بشه بعد دوباره اقدام کنیم...
بعد اون قضیه اصرار از خانواده همسرم که بچه بیارید در حالی که سقط عین خیالشون نبود اون موقع و قبلش هم مادرشوهرم به همسرم میگفت بیخود میکنی بچه دار بشی همون اول اما بعد سقط فکر کردن من نازایی دارم که بچه نمیارم هی اصرار پشت اصرار تا اینکه بخاطر جور بودن شرایط اقدام کردیم و خداروشکر الان تازه میرم تو نوزده هفته که باردارم دکترم گفته استراحت نسبی داشته باش و اینکه من تا همین دو هفته پیش ویار شدید داشتم در حد خون بالا آوردن و خیلی حال خرابی های دیگه به جون خودم خانواده شوهرم وقتی فهمیدن باردارم اصلا عین خیالشون نبود که هیچ تازه مادرشوهرم یه روز که همسرش و همسرم خونه نبودن زنگ زد و هر چی که باعث ناراحتیم و استرسم بشه بهم گفت و تمام این مدت فقط مادرم و خواهرم بهم رسیدگی کردن از همه لحاظ و خانواده شوهرم فقط و فقط برای خود شیرینی به همسرم زنگ میزنن دریغ از یه تماس یا یه سر زدم به من خیلی ناراحتم از این رفتارشون اصلا حس می کنم حسادت دارن و برای حرص دادن به من میگن بچمونه برای خودمونه تا من اذیت شم به مرگ خودم تاحالا بهشون بی احترامی نکردم