2777
2789
عنوان

ترسوها و باردارها نیان!!!

874 بازدید | 37 پست

سلام میخوام یه داستان براتون تعریف کنم این داستان مربوط میشه به مامان بزرگ دوستم خاطره برای سال ۱۳۴۸ هست اون موقع ۹ سالش بوده داستان از زبون خودش:ظهر‌ وقتی از چراگاه برگشتم خانوادم نبودن منم خسته بودم نشستم کنار حوض و آب بازی میکردم یکدفعه دیدم از طویله امون صدای پایکوبی میاد پا شدم و رفتم در طویله رو باز کردم و به داخل سرک کشیدم دیدم یه مرد نشسته رو الاغمون فکر کردم دزده جیغ زدم دزد!دزد!آهای مردم دزد!!چون در حیاط نیمه باز بود چند نفر اومدن تو و دیدن هیچ چیز نیست فکر کردن دروغ میگم ولی من هی گریه کردم و گفتم چرا بود دیگه از اون موقع چنین چیزی ندیدم

خو😐

به امید روزی که مردم به همدیگه یاد بدن خودشون رو دوست داشته باشن،نژاد پرستی رو کنار بذارن،به علایق همدیگه احترام بذارن هیچوقت کسی رو ندونسته قضاوت نکنن و یاد بگیرن دل کسی رو نشکنن:)زندگی چه زیبا میشه:)🦋❤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شب نمی خوای بزاری بخوابیم؟🤯😵

🤍آنچه قسمت توست از کنارت نخواهد گذشت.......کسایی که تو سرنوشت هم باشن یه روزی بهم برمیگردن شاید دور باشن شایددور بشن شاید دیر همه پیدا کنن  اما بالاخره به هم میرسن...گذشته ای که حالمان را گرفته است؛آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم،و حالی که حالمان را بهم میزند!چه زندگی خوبی....💔رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی                                                                           ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو می‌زنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری           زیاد ناز نکن ......                                                                
انقد امشب ناراحتم که هیچ داستان ترسناکی نمیتونه منو بترسونه بیشتر خنده دار به نظر میرسه😐

چرا؟ 🙃

سَختاشم‌ واسهِ‌ خُدا آسونهِ‌‌ بِهِش‌ اعتماد‌ کُن🦋🍀                                            با احمقا بحث نمیکنم🚶‍♀️
انقد امشب ناراحتم که هیچ داستان ترسناکی نمیتونه منو بترسونه بیشتر خنده دار به نظر میرسه😐

ن این واقن خنده داره ترسناک نی

ما که در سایه ی خورشید معذب بودیم ،چشممان کور سزاوار همین شب بودیم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792