خلاصه میکنم چون واقعا طولانیه..
وقتی برمیگرده خونه انگار رابطشون بهتر از قبل میشه پسره سو اون بحث سیلیه عذاب وجدان میگیره و کلی هدیه براش میخره اصلا نمیذاره دست به سیاهو سفید بزنه..اما این خوشی چند ساعت بیشتر طول نمی کشه..
انگار ساعت ۲ شب یکی از دوستامون بهش پیام میده حالم ناخوشه زنگ بزنم حرف بزنیم اون از سر دلسوز قبول میکنه..میره تو پذیرایی و اروم حرف میزنه ..میگفته عشق قشنگم ناراحت نکن خودتو این دوره تموم میشه (نامزد بوده) ..اینجور حرفا..شوهرش عشقم عشقم کردناشو که میشنوه خشم گین میاد و گوشیشو میکوبه به دیوار و یه دعوای سخت که این دفه رفیقم اصلا کوتاه نمیاد و تا صب جروبحث..