2777
2789

ماهم از ترس اینکه باز دعواراه نندازن رفتیم ..خونه مادرشوهر

بماند ک بااینکه رفتیم موقع برگشتن دعوارو راه انداختن

حالا ک رفتیم میگه اون دخترش کرونا داشته ده روز خوب شده یک سرپاباماسک اومده خونشون البته شوهرش هنوز کرونا داشته

اعصابم خورد شد

دقیقا از فردای روزی که برگشتیم من علائم سرماخوردگی دارم ....دعا کنین بچم مریض نشع

اگه میگرفتن  که باید اول پدرو مادرش بگیرن

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هیچ کاری زوری نمیشه... دست و پاتونو نبستن و ننداختنتون خونه ی اونا... تصمیم با خودتون بود برید یا ...

دوماه نرفتیم چندبار دعوای بدی راه انداختن...مثلاً چی دارن ک با اشتیاق برم

میتونستید نرید... تا آدم‌خودش نخواد کاری رو انجام بده کسی‌نمیتونه‌مجبورش‌کنه

ن نمیتونستم

تو مردارونمیشناسی دلشون هوای مامانشونو بگیره ....

اونام ک هی فشار میاوردن مجبور بودم


ن نمیتونستم تو مردارونمیشناسی دلشون هوای مامانشونو بگیره .... اونام ک هی فشار میاوردن مجبور بودم

شما مردا رو میشناسی؟؟؟

چون من ک‌همسرم هرچی باعث بشه اعصابم خراب بشه میذاره کنار...

کسی هم‌تاحالا منو مجبورم‌نکرده جایی برم‌مگر اینکه دست و پامو ببنده  بندازتم‌تو ماشین...


میتونستین‌همسرتونو تنها بفرستین 

درهرحالت‌الان گذشته شما هم فقط باید درمان هایی ک‌برای کرونا میگن رو برای خانوادتون شروع‌کنین قبل از اینکه بیماری خودشون نشون بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792