دیشب خواب دیدم تو خونه قدیمی پدر بزرگم لباسم که به چوب رختی آویزان بود مرتب جابه جا میشد فک کردم کسی اونو جابه جا میکنه رفتم دیدم خودبه خود جابجا میشه بعد اول دیدم یه موجود اندازه بیست سانت شبیه سایه و شبیه آدم مرتب از این ور به اونور میره اعضای خانواده ام هم دیدنش بعد رفت تو اتاق وصدایی شبیه صدای خرناس و قرقر از خودش درآورد و بعد یه گربه سیاه از تو اتاق درآمد.بعد اومد دور و ور ما چرخید حرف منو میفهمید و هرچی میگفتم گوش میداد.بعد کم کم شکلش تغییر کرد من حس میکردم که تغییر کرده انگار شبیه یه مرد شده بود بعد ازش پرسیدم تو مردی گفت آره و گفتم چرا پیش میای و گفتم با من حرف بزن که یه دفه در گوشم با یه صدای مردانه و عجیب یه چیز عربی گفت که دقیقا یادم نیست چی بود ولی وقتی در گوشم حرف میرد یه جور خیلی عجیب بود انگار صداش شبیه یه نمیدونم دقیقا چه جوری بگم شبیه یه هاله ای بود که به صورتم میخورد و حسش میکردم...من چیکار باید بکنم جایی هست که برم بهم کمک کنن🥺🥺🥺