یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
صمیمیت زیاد بود تاپیک میزدن عین یه دورهمی اینقدر میخندیدیم که نگو.. البته خیلی وقته نیومدن قبلا گروه هم داشت میشد گروه و خصوصی گرد فکر کنم این امکانات دیگهنیست