من دختر زمستانم، پر غرور چون کوه های سر به فلک کشیده که تن سرد برف را در آغوش گرفته اند، من دختر زمستانم، وجودی گرم دارم، روحی پرشور، قلبی عاشق و موجی از امید در دل سختی ها، من بهاری سبزم در پس زمستانی سرد
من دختر زمستانم، دختری از جنس سپید برف، از جنس تن سرد باغچه و صبورم چون درختان که سرما و یخبندان را تاب می آورند تا وقت سبز شدن و گل دادن برسد، من دختر زمستانم و سرما با جانم در هم آمیخته است....
با افتخار یه دختر دهه شصتی ام...من از تبار دخترهای تکراری نیستم من از نسل همان تافته های جدا بافته ام...