من میگفتم من امریکام از من بترسید همه هم میگفتن وااای ترسیدیم😐😂
یا چند بار دور هال میدوییدم اهنگ میخوندم😂😂😂
من تا الآنم عجیبم یکم همش تو تخیلات بودن حالا خداروشکر دارم ازش پول در میارم.همش بازی خیالی میکردم
سوسک و مورچه ها رو میخوردم😂
لوله جاروبرقی رو بو می کشیدم😂
از خونمون قاشق میبردم خونه مادربزرگم ک اونجا با قاشق خونه خودمون غذا بخورم😂😂😂
خوردن پیچ گاز و دروامدن اون از طریق مدفوع به صورت کاملا شناسی.😂😐
انصافا شانس اوردم روده مودم پاره نشد. خدا هوامو داشت
روخطای قالی میدویدم
خواهر برادرمو میترسوندم میگفتم من جنم 😂
دمپایی های جلوی خونمون وجفت میکردم،وهمشونم بایدخلاف جهت خونه میبودن،اصن روانی بودبه خدانصف شب میرفتم دشویی میدیدم ترتیبش بهم خورده دوباره جفت میکردم🥴
سوزن فرو میکردم توی لاستیک درب یخچالمون و سوزن رو همونجا میشکستم،پدر لاستیک رو در آورده بودم
زدن بچه های فامیل وترسی که به ماماناشون میگفتن البته الان هم انجام میدم😁
فکر میکردم بچه رو از مغازه میخرن ولی وقتی فهمیدم به فکر تباهی خودم بودم و معلوم نبود میخندیدم یا گریه میکردم 🤣🤣🤣🤣🤣
سلام
من تا ده سالگی امریکا زندگی کردم بعدش اومدم ایران اخه این چه وضعشه داییم مامان بزرگم اونجان منم دارم کارامو انجام میدم ک برم
ما ی اکیپ خل و چل بودیم شاه و فرح بازی میکردیم
یا یانگوم بازی
چ فاز عجیبی بود اصلا
باز ی مدت کلا پیچ و مهره میکردم تو دستم ی چندباری کارم ب قطع شدن انگشتام رسید
چوب شورو میگرفتم نوکشو اتیش میزدم مثلا سیگارم بود
اسکل ب تمام معنا
خوردن نون وچایی شیرین
بالارفتن ازدرخت
خریدجوجه رنگی وپرورش آنها
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز