اگر با نظرات من تو سایت مشکل داری 👈 عزیزم مشکل گشا ابلفضل🫂. .خیانت فقط جنسی نیست . خیانت ذاتا طیفی است از هر رفتاری ،به ترتیبی که در آن لحظه کاری کنی که اگر همسر یا عشقت شاهدت بود نمیکردی✋️🤍 . ندونسته دلمو به غریبه سپردم ❤اون غریبه رو ساده شمردم ،گول چشم سیاهشو خوردم👁رفت از این شهر ،که دلم رو به خون بکشونه ،جون من رو به لب برسونه،جای دیگه آتیش بسوزونه🔥ندونستم یه غریبه ،هرچی باشه یه "غریبه" است...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مال من بی حسیش رفته بود درد داشتم😕ماندگاریشم بار اول کمه بار دوم به بعد خوب میشه
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا
۱۸۰۰ شد بعد ی ماه حجمش خوابید ولی بازم تا ۶ ماه بد نبود
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا
ی سی سی البته گفت بیا ی سی سی هم بزنم به نظرم خیلی اردکی میشد نرفتم پفش زود خوابید بعد ۶ ماه دوباره رفتم ی سی سی زدم بهتر شد
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا