سلام
خانواده مادری همسرم یعنی مادربزرگ و خاله ها و دایی هاش وقتی میریم خونه مادربزرگش همشون دورهم جمعن از اول تا اخرهم راجب اندام خصوصی و فحش شوخی های جنسی میکنن من ناراحت میشم دوست ندارم شوهرم بشنوه بعدشم به شوهراشون میگن مثلا مادر فلون گم شو بیا مثلا ری.م تو سرت بیا اینجوری همو صدا میزنن منم اعصابم خورد میشه اما شوهرم انگاری خوشش میاد هی میگه بریم خونه مامان بزرگم هرچی مقاومت میکنم هرچی میگم نه بازم به اجبار منو میبره تازه قلیونم میکشه اونجا راستی شوهر خاله هاشم معتادن اما زندگیشون عالیه فقط به خودشون میرسن ژل و مل کاشت ...