یه پسری بود ۲ ماه مدام التماس کرد اخرش دوس شدم قبلش پسر شلوغیبود به قول خودش یه خواسته یخودش آدم شده .. الان نزدیکیه ماهه دوس شدیم.دیشب خوابش برده ولی آنلاین مونده منم فککردم با کسی میحرفه براش پی ام زدم وگفتم باهات تموممیکنم صبحزود زنگزد قسمخورد جون مادرش که خوابش برده. ولی من دل چرکین بودم خیلی حرف زدیم و تقریبا اشتی کردیم یه لحظه من گفتم نمیخوامکسیو دوس داشتع باشم اونوقت دعوا میوفته عشق باعث ناراحتیه... پاشد گوشیو قطع کرد و دیگه زنکنزد... من ۲۷ سامه اون ۲۸. من انگار عاشقش شدم ولی اون از من خسته شده تقصیر خودممهس زیاد گیر میدم. الان من دیگه بهش زنگنزتم خودش بزنه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.