2777
2789
عنوان

نظرتون چیه؟راجع ب خانواده شوهرم

153 بازدید | 15 پست

خانواده شوهرم همسایه ما هستن و با من در ارتباط نیستن و منو تحویل نمیگیرن ..و قراره یکشنبه  نذری بدن..مادرم اشپزه ...الان خواهرشوهرم زنگ زد شماره مادرت رو بده ولی برادر شوهرم صداش اومد ک بگو خودش بهش بگه..هر وقت نیاز دارن منو آدم حساب میکنن..ب مادرم بگم بیاد اشپزی کنه یا نه؟

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

نه 

کلا زنگ ب مادرم نزنم؟و بعدا بگم یادم رفته؟(خودمم قصد دارم نرم(آخه اینا فقط وقتی داماد پولدارشون میاد همه رو دور هم جمع میکنن و وقتی اون ماموریته هیچ کس آدم نیس و تحویل نمیگیرن حتی با آدم حرف نمیزنن))

پول؟دلت خوشه خواهر.. اینا فحش ندن پول پیشکش..همین دوسال پیش کلی تهمت ب خواهر فوت شده ام زدن ..دلم خو ...

پس بگو نمیتونه بیاد و تمام

آدمی که شمارو نصیحت میکنه در واقع داره با خودش تو گذشته صحبت میکنه🎭
قطع ارتباط کن چرا جواب تلفنشونو میدی با این تفاسیر

از ترس شوهرم..نمیدونم چرا شوهرم اونا هر چقدر بدی ب من کنن نمیبینه اما من بخوام از خودم دفاع کنم میگه نمیبایس اینجوری کنی بخاطر همین باهات اینجوری ان..تا آخر عمر انگار باید باری بدم..دوماه پیش نظر سنجی کردم ک قرار شد عقد خواهرشوهرم نرم و شوهرم گفت ن بیا باهات خوب میشن..۱ تومن قرض گرفتم و لباس قرضی از دوستم اما ب بعدش گفتم برای خود نمایی اومده و چرت پرت..دیوونه ان حسابشان با خودشونم مشخص نیس

بگو مامانم سرش شلوغه رزارید هماهنگ کنم باهاشون. بعدم بگو وقتش پره نمیتونن بیان.

الان بیاد مادرم (دیدم ک میگم) آخرش هزارتا طعنه بارش میکنن و شاید ایراد ب غذا بگیرن

اگر نیاد میگن از حسودی و چشم دیدن مارو نداشت..بینشون ۴ ساله زندگی کردم پشت روی آدمها متفاوت رفتار میکنن 

الان بیاد مادرم (دیدم ک میگم) آخرش هزارتا طعنه بارش میکنن و شاید ایراد ب غذا بگیرن اگر نیاد میگن از ...

اونا که در هر صورت یه حرفی میزنن. پس شما زحمت بیخود به مادرت نده. بعدم مگه مادرتون بدهکارشونه که پاشه بیاد کمکشون. حالا اگر احترام بزارن یه حرف دیگست.

من پدرم پرستاره. خودشم از خداشه واسه کسی کاری از دستش بر بیاد انجام بده. با اینکه خانواده همسرمم خیلی احترام میزارن اگر یه وقت کاری داشته باشن همیشه میگم بزارید اول با پدرم هماهنگ‌کنم. بعضی وقتا هم میگم سرکارن نمیتونن بیان. برای اینکه لطف پدرم تبدیل به وظیفه نشه. اینجوریم بیشتر قدر میدونن.

قدردان روزهای سخت باش! روزهایی که تو را با خود قوی ترت آشنا کرد.  
الان بیاد مادرم (دیدم ک میگم) آخرش هزارتا طعنه بارش میکنن و شاید ایراد ب غذا بگیرن اگر نیاد میگن از ...

حرفاشون برات مهم نباشه اگ میخوای ک مامانتم راحتی اعصاب داشته باشه نگو بهش بجوریم با سیاست با شوهرت رفتار کن بدی خانوادشو نگو مدام خوبیاشونو بگو بعد خودتو یجوری سرگرم کن برقص بپوش بگرد دورتو شلوغ کن تا وقتی برا فکر کردن به اونا و رفتو امد بهشون نداشته باشی مخصوصا با شوهرت رفیق باش براش ارایش کن وقتی میاد شوخی کن و بخند باهاش اینجوری میاد طرف تو بجای خانوادش 

وقتی میری اونجا لبخند داشته باش مهربون باش وقتی بهت تیکه میندازن محترمانه جوابشونو بده نه اینکه دعوا راه بندازی شوهرتم عصبانی بشه به هیچ عنوانم باهاشون صمیمی نشو توهم ادم حسابشون نکن برو پیش خانوادت دوستات اما جلو شوهرت جوری رفتار کن فک کنه عاشق خانوادشی 

اونا که در هر صورت یه حرفی میزنن. پس شما زحمت بیخود به مادرت نده. بعدم مگه مادرتون بدهکارشونه که پاش ...

دیروز آشپز پیدا کردن و شوهرم رفته بود خونشون گفته بودن زنت حالش خوش نیس فکر کرده همین یه دونه آشپز توی دنیاس ک هِی ناز میاورده زنگ نزده..شوهرم گفته خودتون آشپز میخواستین باید شما زنگ میزدین..گفتن حالا ک آشپز گرفتیم بی منت خخخخ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز