چن روز پیش با چهارتا خواهر شوهرام دعوام شد شدید همسرم خیلی عصبی شد گفت اگ قراره بین تو و اونا یکیو انتخاب کنم من خواهرامو انتخاب میکنم بعد گفتم میترسم دعوامون بشه منو ببر خونه بابام اروم ک شدم زنگ میزنم ک بیای صبح تا شب بهم زنگ نزد اخر شب بهش زنگ زدم ک بیا دلم برات تنگ شده اینا گفت ن بمون ی ماهی گفتم یعنی دلت برام تنگ نشده گف پیله نشو دبگ تا دیروزم ازصبح تا شب زنگ نزدم من پی دادم واتساپ سین کرد زنگ زدم ج نداد چیکار کنم تو روخدا خواب ندارم اصاا راحت نیستم یعنی دیگ نمیخاد منو؟
توروخدا هرکی امضامو میخونه ی صلوات برای رفع حاجتم بکنه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره ولی نمیدونن من بچه ندارم کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر
گفتم غم تو دارم گفتا گمشو کثافت گفتم که مال من شو گفتا با این قیافت؟_گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز_گفتا وفا رو ول کن چنده حقوق پایه ت؟!_گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت _گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری _گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه اری!