همه دوست دارن باش دردودل میکنن باش حرف میزنن احوالشون ومیپرسه بشون سرمیزنه ....امامن هیچکس وندارم نه خونواده ای که برم بشون سربزنم درگیر زندگیشونن وبرم بچه هام وتحمل نمیکنن...شوهرم صبح تاشب سرکاره...شب خسته میادمیخوابه...یکدونه دوست هم ندارم...هیچکی رو هم ندارم برم خونه اش یاخودش بیادیه سربهم بزنه منم و۴تابچه کوچیک و کارخونه وپرستاری وآشپزی...زندگی تکراری باکلی غم ودرد و باورتون میشه ازبس کارمیکنم کتفم دررفته ودردشدید داره...دلم گرفته ازیه ور بالای این همه دردروحی وقرض و وام وزندگی تویه خونه ی نیم ساخت و حتی دستشویی رو درست نکردیم الان۶ماهه اینجام و خیلی سرده خونمون خیلی...منم رفلاکس معده گرفتم مرتب گلوم وصاف میکنم و رفتم دکترگفت باکتری معده گرفتی والان یک هفته اس قرص میخورم کلی استرس کلی خستگی کلی تنهایی زندگی تکراری بدون استراحت...😢واقعا دلم یک دوست میخواد
فقط خدارودارم وخدا کم نیست....اما انسان نیاز داره که یک دوست داشته باشه یه همدرد بهش سربزنه احوالشوبپرسه گه گاهی کمکش کنه...😔خانواده که افتضاح نمیشه چیزی ازشون درخواست کرد
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من پدرم خیلی بدجنسه اینقدر ک رغبت نمیکنم برم خونش دلم برا مامانم تنگ میشه ی وقت ها خیلییی خواهر هیچ ...
آخ منم اینطورم امروز یعنی صبح رفتم خونشون دلم گرفته بود بعد اینقدر داداشم بابچه هام بدرفتاری کرد گریه ام گرفت پدرمم میخواست بعدناهاربخوابه شبکاره بچه ها بازی میکردن اون اذیت میشد دیگه ساعت۲ظهرآژانس گرفتم نشستم خونه