!!!
با دوسپسرم مشغول صحبت بودم تو بالکن داداشم حرفامونو شنید
مطمئنم حسم بعد دیدن کارنامم همینه
نمیخوام یادم بیاد🥴
کسی ک خییییلی باهاش رودربایستی داشتم، بهم گف خدافظ
بش گفتم با اجازه😐😂
ینی همین الانم با یاداوریش عرق سرد میشینه رو پیشونیم
امام جمعه اومده بود مدرسمون بند کفش دوستم رفت زیر پام باهم با مخ افتادیم پشت سرش برگشت بلند گف اشهد ان لا الاهه الا لله😂😂😂😂😂
مامانم یه چیزی گفت
گفتم وای مامان زشته با این سنت انقدر قدیمی فکر میکنی
گفت اشنا گوه خوردم(با خنده)
منم حواسم نبود گفتم دقیقا😐😂
قیافه مامان و بابام دیدنی بود😂
هیچ چیز بدتر از این نیست که در ماشین اشتباهی و باز کنی😂😂
ده سال پیش بیشتر نامزدا پیامک بازی میکردن.منم عقد بودم ساعت ۱۲ شب پیامی رو ک میخاستم بفرستم واسه شوهرم فرستادم واسه بابام.تا ی مدت تو چشما بابام نگاه نمیکردم😑😑
رفته بودم خونه کسی مهمونی به صاحب خونه گفتم خوش اومدین😂
من یه بار هرچی قدر زنگ میزدم شوهرم جواب نمیداد نگو گوشیش تو ماشین بوده و خودش رفته بود مغازه وسایل بخره. پدرشوهرمم ماشین بود
خیلی اعصابم خرد بود
پدرشوهرمم دیده بود منم برای اینکه نگران نشم گوشی رو ورداشت تا دیدم گوشی رو ورداشت
گفتم کدوم گوری هستی باز کی میای خونه خراب شده ات
پدر شوهرمگفت منم بابات
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
