بهم میگفت راستش نمیتونم که منزجر نباشم از مادر همسرم! گفتم بهش ترحم کن! ترحم هم مثل هر معنای دیگری یه نمودار خاص داره که طبق اون نمودار هر ترحمی توهین آمیز نیست
من خیلی وقتها که پای درد و دل دوستانم میشینم یکی از مشکلات اساسی این دخترای ناز طرز برخورد مادرهمسرشون با اوناست!
بزارید یه چیزی رو در این مورد براتون روشن کنم شاید دیگه ماجرا اونقدری که فکر میکنید مزخرف نباشه!
بچه ها راستیتش ما در مواجهه با پدر مادرهامون با یک نسلی مواجهیم که یک معضل بزرگ رو بین خودشون داشتن (هرچند خیلی نسبت به نسل معضلات کمتری دارند!)
و اون این بود که مرد خانواده به هر دلیلی(عمدتا دلایل عرفی!) بلد نبوده که محبت کنه به زن (اگر نخوایم اینقدر رادیکال نظر بدیم میتونیم بگیم شکل این محبت ها عیان نبوده!) در صورتی که زنها به محبت دیدن خصوصا شکل عیان و آشکارش خیلی نیاز دارند! وقتی این محبت دریافت نمیشه زن حمایتگر عاطفی ای نمیبینه! و در ناخودآگاهش همواره دنبال این تکیه گاه عاطفی هست! و به قولی تا اونو پیدا نکنه حقیقتا آروم نمیگگیره😄!
و این اتفاق میوفته! اون زن کج دار و مریز این حمایتگر عاطفی رو برای خودش دست و پا میکنه و اون شخص پسرشه!(اغلب پسر بزرگ!)
پسری که نسبت به همسرش در مواجه باهاش مودب تره
نسبت به همسرش در مواجه با مادرش دلسوز تره
با محبت تره و راحت تر به اون زن ابراز علاقه میکنه
نسبت به همسرش حتی با مسئولیت تره و خیلی از کارهایی که اون مرد از انجام دادنش شونه خالی کرده رو این پسر انجام،میده!
خیلی از ناکامی های مادی ای که اون زن در زندگی داشته رو معمولا اون پسر براش جبران میکنه
خلاصه اینکه از اون فرزند چیزی شبیه به انتظاری که از همسرش در مسائل عاطفی داشته رو دریافت میکنه!
و خب به ناگاه این فرزند مثل همه ی آدمهای نرمال ازدواج میکنه! و این مادر به یکباره این حمایتگر عاطفیشو دوباره از دست میده!
شاید خودش هم نفهمه چه حسابی روی این فرزند باز کرده
خودش هم خبر نداشته باشه که این جنس علاقه یک مقدار فراتر از علاقه ی مادر فرزندیه اما در حقیقت این اتفاق میوفته
برای همینه که بعضا خانومها با یک سری رفتارهای عجیب از سوی مادر همسرشون مواجه میشن!
یک سری حرفهای کینه توزانه
حرکتهای غیر منطقی ....
رک بگم شاید خود اون زن هم ندونه اما شما هووی احساسی اون زن شدی!
شما تکیه گاه و حمایتگر عاطفی اون رو از چنگش دراوردی و اون ری اکشن های غیر طبیعی درواقع یه پاسخ نسبتا طبیعی در مواجه با مصیبت از دست دادن این تکیه گاهه!
برای همین میگم قبل از کینه به دل گرفتن
قبل از اینکه به این شکاف بین خودتون دامن بزنید
قبل از اینکه اوضاع رو غیر قابل تحمل کنید
سعی کنید یک مقداری خودتون رو به جای اون زن بزارید و براش دلسوزی کنید
برای بدجنسیها و زخم زبانهاش غصه بخورید
وقتی این نگاه رو در خودتون تقویت کنید
دیگه این ارتباطه اونقدری که فکر میکنید سخت نمیشه
و آستانه ی تحملتون میره بالا!