سلام وقت بخیر
منو این طرف مثلا فاطمه اسمش .
چند ماه پیش بحثمون شد و توی اون بحث هرچی ک اون بارم کرد منم ب خودش گفتم چیز بیشتری نگفتم .
حالا گذشته و آشتی کردیم و دعوت بودن خونه ما
نشست و الکی گف هولاکویی گفته . مهم نیس بقیه ازت متنفر باشن مهم اینه یکی رو از خودش متنفر نکنی
و یکی دیگه هم گفت که دلت ک شکست ناراحت نباش بجاش خیلیا برات رو میشن .
در صورتی ک اصن هولاکویی نگفته اینارو و قشنگ معلوم بود ب من تیکه میندازه
ک مثلا فاطمه ی کار کرده من از خودم متنفر شدم
حالا دارم دیونه میشم از فکر ب نظرتون چیکار کنم چی استوری کنم یا چی بگم