براتون تعریف میکنم
فقط خواهش میکنم خواهرانه و مادرانه کمکم کنید
از الان دارم بهت میگم به وعده های ازدواج اعتماد نکن
حدود ۹ماه پیش توی یه بازی آنلاین مثل همیشه میرفتم بازی میکردم
و خب چت هم میکردم
بازیش جوری بود که سراسری بود و از کشور های دیگه هم هستن.منم معمولا با کمک دیکشنری چت میکردم
هستین؟
اونجا با پسری آشنا شدم که از مصر بود ازم شمارمو خواست به بهونه اینکه هربار باهم بازی کنیم
منم شمارمو دادم
پسر خوبی بود توی واتساپ چت کردیم
از نظر قیافه هم نسبتا قیافه خوبی داشت
توی کالج درس میخوند و تازگی هم در یکی از شرکت ها شروع به کار کرده
منم عکسمو داد ازم خیلی خوشش اومد
پدرومادرش هم شیعه هستن
تا اینکه بعد از ۲ماه چت کردن دوستم گفت دیگه بهش پیام نده برات دردسر میشه
آدم به کسی که جلوی چشمشه اعتماد نمیکنه شما چطوری به کسی که فرسنگا ازش دوری اعتماد میکنی
توی این مدت(دوماه) که چت میکردیم اصلا حرفای بدی نمیزد بیشتر از سوال میپرسد و میخواست بشناستم
تاحدودی درمورد فرهنگ ایران بهش گفتم
و گفتم خانوادم خوششون نمیاد با ی پسر چت کنم
بعد ۲ ماه بهش (به دروغ) گفتم خواهرم متوجه رابطه امون شده دیگه نمیتونیم چت کنیم.(چون دوستم گفت باعث دردسر میشه منم اینکارو کردم)
خیلی ناراحت شد همش میگفت واقعا نمیتونیم دیگه چت کنیم؟
گفت بذار یکم بگذره اوضاعت که بهتر شد بهم پیام بده
منم قبول کردم
هستید ؟ هیچکس که نیست دارم برا خودم میگم!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
