مادرشوهر من بدتره
رفته بود یه سرویس بدل خریده بود
چند روز انداخت گردنش
چون گردنشو زخم میکرد داد ب من )گردن رو زخم میکنه(
رفت دوباره برا خودش یکی خرید
بعدم ب شوهرم گفت چون زنت طلا نداشت دیدم گناه داره دلم سوخت
بعد رفته بود یه عالمه چیز خوب ک سوغاتی آورده بود داده بود ب جاریم
ب منم گفت پول نداشتم چیز سوغاتی بخرم