یسریم بیدارشدم دیدم نیستش پاشدم از اتاق اومدم بیرون دیدم صدایه خرچ خرچ میومد رفتم تو آشپزخونه دیدم یه دستش نون رب یه دستش یه نون گنده با یه میاره درسته بدونه اینکه دوستشو بکنه یا حداقل نصفش کنه نمیدونستم بخندم یا بشینم گریه کنم
گفتم آخه اینا چیه میخوری تو گفت بخدا اگه نمیخوردم میمردم 😂😂