تا همین الان میاورد داشتم چتامو پاک میکردم که هنگ کرد رفتم بیرون اومدم نیاورد هی گوشیو خاموش روشن کردم الان اون بالا زده در حال اتصال بغلشم زده اکانت پاک شده است چیکار کنم رو اکانت بابام بودم
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …
مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیممعلممون میگفت «مواظب باش خودتو جا نذارى»و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریمبزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،توى یه کافه،توى یه خیابون،توى یه خاطره …