لطفا بیاین کسایی که تو یه حیاط با مادرشوهر زندگی میکنن یا یه زمانی زندگی میکردید از تجربیاتتون بگید چه حسی داشتین؟ رفت و آمد رو چجوری مدیریت میکردید؟ راحت بودید یا نه؟ با وجود بچه چیکار کردید؟
من خودمم تو یه ساختمانیم و درک میکنم چی میگی اوایل که بچه دار شده بودم هی یهویی مادرشوهرم میومد خونمون شده روزی ۳ بار😐 کلا آرامش نداشتم. ولی الان خیلی کم شده شکرخدا اونم چون تصمیم گرفتم دیگه از حق خودم دفاع کنم. برای شما چجوریه؟ بگو شاید تونستم کمک کنم
ما تا زمانیکه جدا بودیم واقعا واقعا گل بلبل بودیم بعدمدتی به بهانه دلتنگی اونا..اونا طبقه بالا ما پ ...
دقیقا مث ما. من رابطم با مادرشوهر و خواهرشوهرم دوران نامزدی عالی بود بعد که اومدیم یه ساختمون اینا هی بیخبر هروقت دلشون میخواست میومدن خونمون منم بشدت حساس رو این مسئله این شد که سرد شدیم. البته الان خیلی راضیم احترام بهتراز صمیمیته