خب اره ،ولی متاسفانه بابام همیشه اینجوری بوده،تقصیر مامانم بوده که چون کارمند بوده همجوره توام مسایل مالی سعی کرده کمک حال بابام باشه و بابام هم بجای قدردانی ازش،پرروشده از حقوق مامانم واسه قسطا میداد بجاش برا خودش پیرهن میخرید و... من واقعا حرص میخوره همیشه تا چیزی ازشرا میخولم میگه شماها منو فقط عابربانک میبینید ینی تا این حد کم توقع بودیم براش و کم به خرج انداختیمش که اینو میگه...من واقعا کم اوردم ،پرسوجو کردم حتی اگه صندوقدار فروشگاه بشم حقوقش خیلی بیشتر از این چندغازیه کرا بابام با منت میده
فقط نمیدونم میشه منو بگیرن یان
خیلی حالم خرابه،دقیقا مث مامانم منت گذاشتنو نمیتونم تاب بیارم و اون ادم حتی اگه پدرمم باشه جوری از چشمم میفته که حاضرم برم کارگری کنم ولی دیگه ازش پول نخوام.
چندین بار تحمل کردم و گفتم سیاست داشته باش،ولی دیگه واقعا کم اوردم...وضعشم اخه بد نیست ولی فقط برا ما بلده خسیس باشه
هرموقع بهش فک میکنم اعصابم بهم میریزع و. گریم میگره درست مث الان دلم میخواد برم یه کاری کنم خرجیمو در بیارم تا دیگه هیچوقت محتاج این ادم بی ارزش نباشم..