اره ... بخاطر شکستم...
چون باور کرده بودم عشق واقعیه..
زدم موهامو که عزیزتر از جونم بود و که دقیق یه متر بودن نصفشو بریدم...
خواستم همشو ببرم که خواهر زادم بزوز نزاشت
البته از داغ دلم بود .. چون موهامو دوست داشت...
و تو حال خودم نبودم از فشار روانی رفتم تو حموم دور از همه خیلییی به خودم زدم... تو حال خودم نبود اینا تو زمانی اتفاق افتادن که از عزززززیزززززترین فرد زندگیم شنیدم نمیخوامت