متاهلم و ی پسر ۱۸ ماهه دارم
نمیتونم فکرو خیالارو از سرم بیرون کنم و خودمو عذاب میدم و تپش قلب میگیرم آخر سر
حس میکنم همه چیم زیر سواله،همه سرتا پامو ایراد میبینن
چ تو شوهر داری،چ بچه داری و زندگی
خیلی حالم بده،همش خودخوری میکنم
حرفای دیگرانو واسه خودم یکسره تکرار میکنم
حس میکنم هیچکس ازم خوشش نمیادو همه میخان بپیچونن منو
حس میکنم
حس میکنم همه ب حرفام بی توجهن و اصلا حوصله حرف زدن با منو ندارن
نمیدونم چرا مدااااااام فکر میکنم همه پشت سرم حرف میزنن و میخوان ضایعم کنن و کوچیکم کنن
واقعا دارم از همه متنفر میشم
خیلی تنهام،خیلیییی
حالم اصلا خوب نیس،چرا اینقدر داغون شدم منی ک همه عاشق این بودن تو جمعشون باشم قبلنا