2777
2789

دیشب بگین خوو

مبتلا به سندرم سلنوفیل🌙این کاربری متعلق به شوصون نفر میباشد....پس اگر دیدید کاربر فازش مشخص نیس و انگار دَوا (مواد مخدر) زده و هر دقیقه فازی میگیرد نگران نباشید... این طبیعیست!    ❤منو بهروز یه تیمیم بدون هم یتیمیم❤💙پایدار تا پای دار💙             ومن شر حاسدن اذا حسد مخصوصا اقدس ور پریده🧿متاهل و متعهد بهروز جان!! با آنکه میدانم هیز... چشم چران... تهی دست... فقیر... معتاد،خمار، هستی. با انکه میدانم با اقدس به من خیانت کردی😭💔امــا هنوز هم دوستت دارم. مرد من سایه ات کم نشود از سر من...... شاید تو راست میگویی و این ها همه حساسیت های بارداری هستن.... ولی این را بدان که من عاشقت هستم و اگر به تو گیر میدهم به خاطر عشقی است که در جانو قلبم زده ای.... تو چیز هایی را می بری و دیگر پس نمی دهی.!  نامــرد فکر نمی کنی من قلبم را نیاز داشته باشم؟. 😪💔   همیشه تو را درک میکنم...من درک میکنم که چه زجری میکشی به خاطر این فقیر بودنمان....من درکت میکنم که به خاطر این دنیای نامرد دس به کشیدن هروئین....کوکائین....شیشه....کپسول...بنگ...علف و مخلفاتش میزنی😭💔 ولی امید دارم که خوب میشی وسایه اقدس ازسرزندگیمان کم میشودنگران دوقلوهایمان نباش ب دنیا آمدند❤ولی سایه اقدس هنوزمم هس و کم نشده. عوضی بچهامم بردن روی اون و قیاقه هاشون شبیه اونه. بهروزم تو فقط تو کمپ مراقب خودت باش🧿🧿timtima

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

  به گفته یکی از کاربرا : ما بالا صدا ضبطو بلند کرده بودیم با خواهرم و دختر خاله.   هام می رقصیدیم . من رفتم دستشویی از نور گیر به زیر زمین راه داره شنیدم از پایین سر و صدا میاد . انگار قابلمه و لگنای روحی رو بهم می کوبیدن . 

اومدم بیرون به بچه ها گفتم صدای ضبطو ببندین یه لحظه 

. تا یک دقیقه صدا میومد از پایین بعد قطع شد . 

بابام اینا که اومدن رفتیم در زیر زمینو باز کنیم . دیدیم یه میله آهنی از داخل به در  تکیه داده بودن . بابام خدابیامرز بازور هلش داد درو باز کرد رفت تو دیدیم همه چیز مرتب سر جاشه . 

فقط اون میله فکرمونو مشغول کرد که چجوری از داخل تکیه دادنش .و اون سر و صداها کار کی بود

من فثط اینو میدونمیکی از فامیلامون که فوت شد توو زلزله همش کلاس سوم بود امسال همش به معلمش گفته بود خانم معلم قراره سال 2017 توو استان کزمانشاه یه اتفاق بد بیفته معلمش مادرشو صدا زده چرا دخترت از این حرفا میزنه مادرشم گفته نمیدونم همش این حرفو تکرار کرده اون شبم که این اتفاق افتاده دعوت خونه پدربزرگ پدریش بودن گریه و زاری که من نمیام خونه پدربزرگم اونجا رو دوس ندارم اونجارو نمیخوام.وقتی دختر داییش برام تعریف کرد مو به تنم سیخ شد 

 به گفته یکی از کاربرا : ما بالا صدا ضبطو بلند کرده بودیم با خواهرم و دختر خاله.   هام می ...

جن

مبتلا به سندرم سلنوفیل🌙این کاربری متعلق به شوصون نفر میباشد....پس اگر دیدید کاربر فازش مشخص نیس و انگار دَوا (مواد مخدر) زده و هر دقیقه فازی میگیرد نگران نباشید... این طبیعیست!    ❤منو بهروز یه تیمیم بدون هم یتیمیم❤💙پایدار تا پای دار💙             ومن شر حاسدن اذا حسد مخصوصا اقدس ور پریده🧿متاهل و متعهد بهروز جان!! با آنکه میدانم هیز... چشم چران... تهی دست... فقیر... معتاد،خمار، هستی. با انکه میدانم با اقدس به من خیانت کردی😭💔امــا هنوز هم دوستت دارم. مرد من سایه ات کم نشود از سر من...... شاید تو راست میگویی و این ها همه حساسیت های بارداری هستن.... ولی این را بدان که من عاشقت هستم و اگر به تو گیر میدهم به خاطر عشقی است که در جانو قلبم زده ای.... تو چیز هایی را می بری و دیگر پس نمی دهی.!  نامــرد فکر نمی کنی من قلبم را نیاز داشته باشم؟. 😪💔   همیشه تو را درک میکنم...من درک میکنم که چه زجری میکشی به خاطر این فقیر بودنمان....من درکت میکنم که به خاطر این دنیای نامرد دس به کشیدن هروئین....کوکائین....شیشه....کپسول...بنگ...علف و مخلفاتش میزنی😭💔 ولی امید دارم که خوب میشی وسایه اقدس ازسرزندگیمان کم میشودنگران دوقلوهایمان نباش ب دنیا آمدند❤ولی سایه اقدس هنوزمم هس و کم نشده. عوضی بچهامم بردن روی اون و قیاقه هاشون شبیه اونه. بهروزم تو فقط تو کمپ مراقب خودت باش🧿🧿timtima

همین امروز صبح داشتیم با شوهرم راجبش حرف می زدیم 

چند سال پیش تو خونمون گوشی شوهرم گم شد. هر چی زنگ زدیم خاموش بود. دیگه پیدا نشده سه هفته بعد. تو سالن  از خواب بیدار شدم دیدم بالاس سرم هست روشنم بود  زنگ زدم شوهرم. گفتم  گوشیت پیدا شد  تا مدت ها تو فکرش بودم و وحشت داشتم   من   وساس دارم یعنی روزی. چند بار نظافت می کنم   یعنی کل خونه رو تکونیدم پیدا نشد اونقوت خاموش هم بود بعد روشن بعد از هفته با شارژ کامل بعد از ظهر کنار بالشتم بود

 بخند شاید فردایی نباشد
من فثط اینو میدونمیکی از فامیلامون که فوت شد توو زلزله همش کلاس سوم بود امسال همش به معلمش گفته بود ...

از آینده اومده بوده لابد🤐

مبتلا به سندرم سلنوفیل🌙این کاربری متعلق به شوصون نفر میباشد....پس اگر دیدید کاربر فازش مشخص نیس و انگار دَوا (مواد مخدر) زده و هر دقیقه فازی میگیرد نگران نباشید... این طبیعیست!    ❤منو بهروز یه تیمیم بدون هم یتیمیم❤💙پایدار تا پای دار💙             ومن شر حاسدن اذا حسد مخصوصا اقدس ور پریده🧿متاهل و متعهد بهروز جان!! با آنکه میدانم هیز... چشم چران... تهی دست... فقیر... معتاد،خمار، هستی. با انکه میدانم با اقدس به من خیانت کردی😭💔امــا هنوز هم دوستت دارم. مرد من سایه ات کم نشود از سر من...... شاید تو راست میگویی و این ها همه حساسیت های بارداری هستن.... ولی این را بدان که من عاشقت هستم و اگر به تو گیر میدهم به خاطر عشقی است که در جانو قلبم زده ای.... تو چیز هایی را می بری و دیگر پس نمی دهی.!  نامــرد فکر نمی کنی من قلبم را نیاز داشته باشم؟. 😪💔   همیشه تو را درک میکنم...من درک میکنم که چه زجری میکشی به خاطر این فقیر بودنمان....من درکت میکنم که به خاطر این دنیای نامرد دس به کشیدن هروئین....کوکائین....شیشه....کپسول...بنگ...علف و مخلفاتش میزنی😭💔 ولی امید دارم که خوب میشی وسایه اقدس ازسرزندگیمان کم میشودنگران دوقلوهایمان نباش ب دنیا آمدند❤ولی سایه اقدس هنوزمم هس و کم نشده. عوضی بچهامم بردن روی اون و قیاقه هاشون شبیه اونه. بهروزم تو فقط تو کمپ مراقب خودت باش🧿🧿timtima
همین امروز صبح داشتیم با شوهرم راجبش حرف می زدیم  چند سال پیش تو خونمون گوشی شوهرم گم شد. هر چ ...

دزد یا جن بوده احتمالا

میخواستم به مخاطبای گوشی دسرسی پیدا کنن

مبتلا به سندرم سلنوفیل🌙این کاربری متعلق به شوصون نفر میباشد....پس اگر دیدید کاربر فازش مشخص نیس و انگار دَوا (مواد مخدر) زده و هر دقیقه فازی میگیرد نگران نباشید... این طبیعیست!    ❤منو بهروز یه تیمیم بدون هم یتیمیم❤💙پایدار تا پای دار💙             ومن شر حاسدن اذا حسد مخصوصا اقدس ور پریده🧿متاهل و متعهد بهروز جان!! با آنکه میدانم هیز... چشم چران... تهی دست... فقیر... معتاد،خمار، هستی. با انکه میدانم با اقدس به من خیانت کردی😭💔امــا هنوز هم دوستت دارم. مرد من سایه ات کم نشود از سر من...... شاید تو راست میگویی و این ها همه حساسیت های بارداری هستن.... ولی این را بدان که من عاشقت هستم و اگر به تو گیر میدهم به خاطر عشقی است که در جانو قلبم زده ای.... تو چیز هایی را می بری و دیگر پس نمی دهی.!  نامــرد فکر نمی کنی من قلبم را نیاز داشته باشم؟. 😪💔   همیشه تو را درک میکنم...من درک میکنم که چه زجری میکشی به خاطر این فقیر بودنمان....من درکت میکنم که به خاطر این دنیای نامرد دس به کشیدن هروئین....کوکائین....شیشه....کپسول...بنگ...علف و مخلفاتش میزنی😭💔 ولی امید دارم که خوب میشی وسایه اقدس ازسرزندگیمان کم میشودنگران دوقلوهایمان نباش ب دنیا آمدند❤ولی سایه اقدس هنوزمم هس و کم نشده. عوضی بچهامم بردن روی اون و قیاقه هاشون شبیه اونه. بهروزم تو فقط تو کمپ مراقب خودت باش🧿🧿timtima

یه روزی یه خواهر و برادر میرن جنگلای شمال که کلبه دارن اونجا تا چن روز حال و هواشون عوض بشه

روز دومی که رفتن اونجا شب میبینن صدا میاد انگار یکی در کلبه رو میزنه..اینا خیلی میترسن برادره به خواهرش میگه نترس حتما صدای باده و....میره ببینه کیه

در رو ک وا میکنه یه پسره رو میبینه خیلی میتریه ولی پسره شروع میکنه به معرفی خودش که من امید هستم و یه چن روزی اومدم اینجه گفتم بیام کلبه شما باهم باشیم..

برادره هم با کلی تردید و شک امید رو به میاره داخل کلبه و بیشتر با هم آشنا و صمیمی میشن..

امید هم هر شب میومد پیش اینا و میگفتن و میخندیدن..

تا اینکه یه روز پدر این خواهر و برادره زنگ میزنه بهشون که یه کاری پیش اومده برگردین اینا هم وسایلشونو جمع و جور میکنن تا برن پیش پدرشون و بازم برگردن..به امید هم خبر میدن و اونم میگه که منم قراره برگردم ولی هر موقع خواستین بیاین اینجا به من زنگ بزنین و بیاین جلو دانشگاهم تا با هم بیایم اینا هم قبول میکنن و راه میوفتن

بعد چن روز که میخوان برن شمال هر چقد به موبایل امید زنگ میزنن جواب نمیده میرن دانشگاه هر چقد دنبالش میگردن و از این و اون میپرسن کسی اون پسر رو نمیشناسه،،اخر میرن پیش مسئولین دانشگاه و میخوان که امید رو پیج کنن تا بیاد اما اونا با تعجب میگن که امید چن سال پیش تو یه تصادف کشته شده😱

 🤍🦋

داییم یه باغ داشت توش ساختمونش تکمیل بود ولی دیواراش هنوز کامل نبود یه شب اونجا بودیم حدود ساعت نه و نیم ده با خواهرم و دوتا دختر داییام رفتیم بیرون یه گشتی بزنیم من از بقیه جلوتر بودم دیدم یه پیرمرد خیلی بدقیافه که ریشش بلند بود قدشم خیلی کوتاه در حد یه متر و نیم شایدم کمتر رکزیر یکی از درختا نشسته بود بعد که ما اومدیم پاشد رفت تو قسمت تاریک هیچکس ندیده بودش جز من بعدش که رفتیم به داییم اینا گفتم یکی تو باغه رفتن نگاه کردن هیچکس نبود بعد باغشون توی یه حالت مجتمع بود که باغا کنار هم کنار هم بودن توی هر لاین هم نگهبان بود هم دوربین داشتم فیلمای دوربینام که چک کردن چیزی ندیدن


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز