عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من یه دختر شاد مهربونم😍زندگی برام هر لحظش شگف انگیزه ❤️دلم میخواد لابلای کتابایی که با خوندم اونا تبدیل به یه دکتر با وجدان میشم غرق شم🥰گاهی وقتا توی صحرا ذهنم می دوام خیلی تند خیلییی که یکدفعه یه انسان اشنایی رو میبینم اونیکه تا حالا ندیدمش ولی برام اشناش 😍😍❤️البته هنوزم نمی دونم کیه 😂با هم میدوییم خیلی تند خیلیییییی موهاو دامن توی هوا در حال پروازند 😃میرسیم به یه کوه که پر از درخت و گل روش هست در حالی که دست همو گرفتیم میریم روی کوه😍😍وقتی از اونور کوه پایین اومدیم یه دختر کوچولوی نازو مهربون😘با یه پسر کوچولوی ماجراجوی هم همراهمون پایین میان ❤️❤️❤️❤️❤️
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم