2777
2789
عنوان

خلاصه زخم کاری

10748 بازدید | 18 پست

میشه هر کس که این فیلم رو از قسمت ۱ تا آخر سریال‌ دنبال کرده تو 5 خط برام خلاصه بگه خیلی واجبه‌ میخوام واسه یه پروژه‌ ای

❤🖇چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم؟                                 خانه اش ویران باد...🖤    

خلاصش تو یه کلمه میشه طمع

کسی که طرز فکرش با شما متفاوت است، دشمنت نیست، فقط انسان دیگریست . 🌱💚🌈 توضیح دادن نشانه ضعفه. شما هروقت سعی میکنید چیزی رو بیشتر توضیح بدید، بیشتر ضعیفید. پس قدرت در اینه که راجع به هیچ چیز، هیچ توضیحی ندید، هیچوقت.😊 دوستان:😂😂منظور مهران مدیری این نبود ک موقع تبادل نظر برای همدیگه توضیح ندین. منظورش این بود ک اگ یه راهی رو انتخاب کردی و مطمئن بودی درسته و دیگران همش میخواستن منصرفت کنن، بهشون توضیح نده.تو راه خودتو برو، اونا نتیجه رو میبینن، و میفهمن ک تو انتخاب درستی داشتی

ی پسره بوده، فقیر بوده اما حس جاه طلبی داشته ی مرده از فامیلاشون میبرتش سرکار راه و چاهو یاد میگیره میشه مدیرعامل و همه کارای شرکت دستشه و قبلا عاشق دختر صاحب  شرکت میشه ولی چون خانواده دختره مخالف بودن دختره رو میفرستن خارج 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

جواد عزتی عاشقه  هانیه توسلی بوده ولی باباش نمیدتش بهش بعد با یکی دیگه ازدواج میکنه زنشم وحشی تشریف داره کل اموال اونارو بالا میکشن هانیه توسلی هم آخرسر جواد عزتی رو میکشه 

جواد عزتی اسم زنش سمیرای اسم خودش مالک بیزینس میکنه بی ام و داره میره خارج همش واسه پسر عموی باباش کار میکنه اخرش هانیه توسلی میکشتش

میشه برای حاجتم یه صلوات بهم هدیه بدی 😘        خداوند فرمود:با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود !!!به دیگران بگو برایت دعا کنند چون با زبان آنها گناه نکرده ای. 💙اباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم 
ی پسره بوده، فقیر بوده اما حس جاه طلبی داشته ی مرده از فامیلاشون میبرتش سرکار راه و چاهو یاد میگیره ...

خب بعد

❤🖇چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم؟                                 خانه اش ویران باد...🖤    

از اونور صاحب شرکته قبلا با زن مالک ک میشه همون یارویی ک دخترشو میخاسته خوب بوده و .... خلاصه خیلی پیچیدس بخام بگم اگ میخای بگم

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
از اونور صاحب شرکته قبلا با زن مالک ک میشه همون یارویی ک دخترشو میخاسته خوب بوده و .... خلاصه خیلی پ ...


ممنون میشم بگی

❤🖇چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم؟                                 خانه اش ویران باد...🖤    

اسم صاحب شرکت میگیم حاج عمو و اسم پسره مالک بوده 

خلاصه ی پسرداره این حاج عمو ک اسمش ناصره و با مالک ضده و همش باهاش دعوا میگیره 

یروز زن مالک ک همش با مالک دعوا داره میگ حق توبیشتره و نقشه میکشن ک حاج عمورو بکشن

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

همرو دعوت میکنن تو ویلای شمالشون خانواده ناصر و حاج عمو و چنتا از شریکا 

دیگ تریاک میکشن و جوج اینا 

بعد دخترناصر با پسر مالک عاشق همدیگن بچم هستن 15سالشون 

ماشین مالکو برمیدارن میرن بیرون ناصر میبینه میگ  ازاین مالک وپسرش بدم میاد و..  حاج عمو میگ دوتاشونو میفرستم لندن درس بخونن و چی میشه ازدواج کنن و... 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

خلاصه بچها میرن گردش شب و اینا بساط دارن 

بچها میرن لب دریا و طلوع خورشیدو پسرمالک نشون دختره میده و.... بعد میرن خونه همون ویلا 

وقتی همه خابن زن مالک میره اتاق حاج عمو وودکا هم میبره  با سیگار اونم تو حمومه.. مالک میره خفش میکنه و تو حلقش وودما میریزن ک اره خیلی الکل خورده و.... 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
خلاصه بچها میرن گردش شب و اینا بساط دارن  بچها میرن لب دریا و طلوع خورشیدو پسرمالک نشون دختره ...

دیگ جشد حاج عمو پیدا میشه و..... خلاصه مالک کارارو بدست میگیره 

و عشق سابقش ک اسمش منصوره بود و دختر حاج عمو از خارج میاد و میخاد کارو بدست بگیره 

ک مالک خرش میکنه کلا اختیار تام همچیو تو دستش میگیره

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
دیگ جشد حاج عمو پیدا میشه و..... خلاصه مالک کارارو بدست میگیره  و عشق سابقش ک اسمش منصوره بود ...

ی زمین بزرگم مالک ب زنش میده واسه شهرک سازی و.... 

زن مالکم میگ هرچی هستو بنام پسرمون باید بکنی وو... دراین حین مالک با حسابدار جدیدش میریزه روهم 

زن مالک میفهمه و دخدره رو میخره و اون ب مالم خیانت میکنه و جزییات تمام حسابارو ب زنه میده 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
دیگ جشد حاج عمو پیدا میشه و..... خلاصه مالک کارارو بدست میگیره  و عشق سابقش ک اسمش منصوره بود ...

خلاصه ناصر و منصوره با مالک و زنش دعوا دارن 

بعد مالک واسه ناصر پاپوش درست میکنه ک چنتا کانتینر تریاک اورده ایران و... ناصر میره خارج 

میگن منصوره هم رفته ولی نرفته 


ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز