خلاصه یکسالوخورده از عروسیشون میگذره بچه دارمیشن و تو همون اوایل بارداری دوست صمیمی حسام که ۲۴ساعتی باهم بودن از خواهری که فقط چنددقیقه دید خواستگاری میکنه و مونا به پرستو میگه همچین جریانیه و پرستو راضی میشه فقط بخاطر رهایی از جو مسموم خانه پدری
باکلی کمو زیاد و حرف و اتفاق پدر دختر راضیمیشه خواستگاری بیان دلیل نارضایتیش یکی جمعیت سنگین خونواده پسر یکیش بیکاریش تو همون حین دیگه دخترو پسر عاشق هم میشن
توی دوسه ماه خواستگاری تا عقد فاصله شد با چند مرحله رفتوامد که با یسری ناملایمت ها و کلی کموکسری از طرف خونواده داماد و کوتاه اومدن عروس گذشت اسم داماد شوهر پرستو پارسا ست
شب عقد که همه چیز خوب گذشت باخوشی و کلی سادگی تو اون جمع مادر پارساچون خوشحال و ساده بود در میاره به مادر زن داداش پرستو که یکم اشنابودن میگه عروسیه دوتا پسرام رو تویه روز میگیریم چون تو فاصله کم شوهرم و برادرش عقد کردن و مونا میاد اخرشب تو اتاق درحضور مادر پرستو همچین چیزیو میگیه و فتنه بپا میکنه که نبینم قبول کنی و ازین حرفا حالا چه از دل صافی که عمرا چه دل کینه ای(اینم اضاف کنم چون پارسا بیکار بود و ادم پاک و کاری بود مونا قبل از خواستگاری مخ حسام رو میزنه که پارسا بیاد خواهرمو بگیره و خواهرش بزرگتره پارسا بود و میشنن زیر پاش اما پارساگفته من از باجناق خوشم نمیاد و اون سنش بالاست این بکنار و مونا توهمون جلسه خواستگاری به پدر پرستو میگه شرط بذار خونه بسازن براش چون پارسا بیکار بود فک کرد پپارسا از پسش برنیاد و همین دوموضوع شدن کینه بغیر بقیه جریانات)
خلاصه سر همون ماجرای شب عقد پرستو و پارسادعوا و بحث میکنه پارسا باخونوادش درجریان میذاره و یسری موضوعات پیش میاد که در همون حین پدربزرگ پارسا فوت میکنه و این میشه شروع ماجراهای جدید و طولانی شدن عقد
پرستو چون یهو وارد رابطه عاشقانه وهمیشگی میشه هرروز پارسا رو میگه بیاد خونشون و همین باعث کلی مشکل میشه که مونا درست میکنه و پرستو وپارسا رفیق صمیمی حسام رو از چشم حسام میندازه باکلی خرابکاری و حرف نه میذاشت پیش هم باشن اگه هم میرفتن بیرون مونا به پرستو همش پیام میداد از سرلج و حسادت که اره یعنی تووقتی با پارسایی همش ازونکارا میکنین که این شد باعث بهم ریختن روان پرستو و چون نمیتونست به داداشش حسام بگه زنش بدجور سو استفاده کرد جالب اینجاست توهمون حین خواهری که میخواست بندازه به پارسا عقد میکنه و از جشنش و وضع مالی پسره از سر لج حسام به پرستو پز میده که یعنی شوهر تو هیچه
و بعدش که خواهرزنش همه جا میرفتن حتی مسافرت تنهایی رفتن زن حسام میومد باافتخار میگفت اما به پرستو که میرسید میگفت حق نداره شوهرشو ببینه یجورایی انگار اون همه کار پرستو بود یه سری دعواهای وحشتناک از اتفاقات و خرابکاریای مونا هنوز هست نسبت به پرستو که طولانی میشه خیلی