سلام عزیزم خدابهت صبر بده حقیقتش من تامرز دیونگی هم رفتم ولی یه شب ساعت ۳زارمیزدم ازخدا خواستم دلمو آروم کنه خوابم برد خواب دیدم توحرم امام رضام ی نسیم خنکی میاد اینقد بهم آرامش دادصبح ک بیدارشدم دلم آروم شده بود ب زندگیم و پسرم رسیدگی کردم ولی هرروز دلتنگ دخترمم شادی از توی وجودم پرکشید ورفت پیر شدم توی ۳۱سالگی توهم از خدابخواه ک دلت رو آروم کنه مطمعن باش خداکمکت میکنه
عزیز دلم
خیلی سخته ولی احساس میکنم اطرافیانم متوجه سختیش نمیشن و چون کوچیک بوده انتظار دارن که نباید خیلی براش ناراحت بود.مادرشوهرم همش میگه جوش نزن و بیخیاله اخه مگه میتونم بیخیال باشم و فراموش کنم.سختمه
دقیقا منم همین حرفارو ک میزدن آتیش میگرفتم البته خانواده شوهرم وبابام حالشون دست کمی ازخودم نداشت هرکی ازراه میرسید ی چیزی میگفت منم درجواب همشون گفتم چه بچت دوروزش باشه چه بیست سال وقتی ازدستش بدی داغش تودلت میمونه تا ابد اوناهم ساکت میشدن تقریبا یک ماه خیلی بهت سخت میگذره ولی تلاش کن بخاطر دخترات و شوهرت برگردی ب قبل این درد نمیشه ازبین بره همیشه وهرروزباهامونه ولی باید باهاش کناربیایم مجبوریم وکاری ازدستمون برنمیاد
حس عذاب باهامه همش میگم تقصیر من بوده .چون همسایه گفت پایین لگد میزنه خطرناکه من گفتم نه طبیعیه و دکتر نرفتم.همش خودمو محکوم میکنم همش میگم بچم اون دنیا ازم تقاص میگیره چون من بی احتیاطی کردم ولی خب این بی احتیاطی خدا میدونه چقدر برام درد به همراه داشت.انگار یه چیزی تو گلوم بنده.چشمام جدی میگم خوب نمیبینه
تا یه پسر دیگه خدا به من نده دلم اروم نمیشه
البته اگه اون موقع هم اروم شم.تصور خودم اینطوریه
منم همین فکرای شمارو داشتم آخه منم خیلی بچم پایین بود ولگداش پایین بدنم حس میکردم همش میگفتم طبیعیه ولی اینو درنظر بگیر خدای ما نخواست وگرنه اگ ما داخل شیشه هم خودمون نگه میداشتیم تاخدانمیخواست بچمون واسمون نمیموند منم چندماهه همش میگم خدا باید ی دختربهم بده تا داغ دخترم کمتربشه خداخیلی بزرگه همه چیز میسپاریم ب خودش اونم نباید درحقمون نامردی کنه چون دلمون دیگه طاقت نداره
سلام عزیزم، اومدم حال پسرتوبپرسم ک دیدم نوشتی اسمونی شد
خداب دلت ارامش صبربده
خیلی سخته
چون خودمم مادرم
میدونم الان چ حالی داری
حتی خدا ی پسردیگه بهت بده مدام میگی اگراولی بود فلان کارومیکرد، فلان چیزیوبراش میخریدم
انشالابحق فاطمه زهراخدابزودی ی گل پسرسالم وصالح بهت بده وبسلامت بغلش کنی وبزرگ شدنشوببینی
