ميدوني دلم خيلي گرفته بود همسرم خيلي تند مزاجه
امشب خيلي اذيتم كرد بهم گف اشتباه اول پسرم بود واشتباه دوم ايني ك تو شكمته
وگرنه تا الان پمجاه بار گذاشته بودمت خونه بابات
بهم ميگف ميدونم چطور ادمت كنم اشتباه كردم بهت رو دادم
بچم داره دوسالش ميشه هيچ وقت براش گهوراه تخت يا ني ني لاي لاي نخريديم
قبلا ميگف عاشق بچه ام ميترسم خداوند بي نصيبم كنه
الان اينجور ناشكري باورت ميشه بچم هنوز شش ماهش نشده بود ك شرو كرد دعوا كردن وزدنش
بچه چن ماهه رو كدوم ادم عاقلي ميزنه
جلوش ي بار اينقد منو زد وجيق كشيدم ك پسرم بدجور ترسيد ك پسرم بعد از اون شب ها بي خوابي ميكنه وميترسه يعني من ديگه خواب شب ندارم چون بچم بيدار ميشه وگريه
ومنم همش استرس ك آقا بيدار ميشه وداد وهوار ودعواش ميكنه وكتك ميزنه اخر كار
با بچه لج ميكنه
مشاور هم نمياد
امشب از گشنگي معدم درد اومده ودلم رو خوراكي نميره
خداوند فقط ياريم كنه ك فقط خودش ميتونه كمك حالم باشه