سلام من خر من گاو به شوهرم اعتماد داشتم جدا از اعتماد بیشتر وقتاهم یادم میرفت چتامو با خواهرم پاک کنم با خواهرم حرفای خیییلی +50زدیم دعوا نه ها یه نفر بود اسمش با اسم مادرشوهرم یکی بوده منو خواهرم اونو فحش میدادیم شوهرمو رفته اینستا تو چتای منو ابجیم اصن شاید خواهر من با من دردو دل کرده شاید عکس فرستاده چرا میرفته میدیده خیلی حالم بد اولش فک کرده مادرشو میگم گفتم نه و راجب مادر تو نبوده ولی نمیدونم چرا ازش زده شدم بدم اومد از خودم از زندگیم چرا باید بره سر وقت چتای منو خواهرم آخه شاید یه عکس شخصی فرستاده بعد با شوهرم قهر بودم از شوهرمو پیش ابجیم شکایت کردم و چند تا حرف بهش زدم اونارم دیده نمیدونم چیکار کنم واقعا عصابم خرد و داغونم