انقد این روزا انرژی منفی زیاده همه نیاز داریم بخندیم شاد باشیم
خودمم میگم
من پدرم فرهنگی بودن و خیلی شاخ بودم تومدرسه ینی ابهت داشتم همه حساب میبردن
ی روز رفتم از تو انباری ی فرغون اوردم شروع کردیم ب فرغون سواری وسط مدرسه
آخ مدیرمون و مستخدم همه دنبالمون بودن ما فرارررر میکردیم با فرغون
جالبه دوتا از دوستامم گذاشته بودیم توش دسته جمعی هول میدادیم میدوییدیم
خخخخخخ
یادش بخیر سر صف صبحگاهی هرکس ناخن داشت میرف تو دسشوییا قایم میشد
ی بار دسشویی ها لو رف
من ساعت 7صب پریدم تو خونه مستخدممون
بیچاره ها فک کردن دزد رفته
جیش کردم🙈
ی بار پشت گردن م هممممش میخارید
منم از روی مقنعه همش میخاروندم هی بدتر میشد
یهویی دست بردم از زیر مقنعه بخارونم
دیدم ی سوووووووووووووسک زیر موهامه از اون سوسک بزرررررررررگا
نمیدونم چجور رفته بود خیرندیده
ماردیف جلو مینشستیم توکلاس بچه های ردیف آخرباپانیمکت هاروهول میدادن ماهم همین جورسرجامون میرفتیم جلو خیلی خنده داربود بیخبراینکارومیکردن
یکبارمن باسیم نازک عنکبوت درست کرده بودم بردم کلاس وااای چشمتون روزبدنبینه همه ی کلاس ازترسشون فرارمیکردن
😁آخرش ناظم اومدکلی دعوام کرد
ماعلوم انسانی هاخیلی شیطون بودیم برعکس رشته های دیگه بچه های کلاسمون تخته ی روی نیمکت وبرمیداشتند ومیذاشتن سرشون حنابندون میگرفتن الکی حنامیچرخوندن وکلی قرمیدادن وازاین کلاس به اون کلاس جمعیت میرفتیم😁
من هم فقط دعوا میکردم از درو دیوار بالا میرفتم .
اح اح اح. خودمم خر خون بودم اح اح اح اح
سه بار از.استاد از کلاس بیرون کرد برای اینکه با لوله خودکار زدم پشت سرش
من روزاول مدرسه کلاس اول همه توکلاس بودن من تارفتم توکلاس سلام کردم بعدبلندگفتم خانم بوی چس میادهمه مرده بودن ازخنده خیلی خجالت کشیدم 😂
