منم یه مامان بزرگ شیرین دارم خیلی دوستداشتنیه والبته خیییلی تعصبی 😁😂 رفته خونه عمم .دوستای عمم هم بودن بعد شوهر عمم از سرکار برگشته عمم هم تیشرت و ساپورت داشته مامان بزرگم گفته وای وای میبینید دخترا چه پرو شدن ..شوهر من هنوز موهای سرمو ندیده😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
ندارم هفت سال پیش مادربزرگ پدریمو فقط داشتیم که فوت کرد اونم انگار دشمنمون بود اصلا دوستمون نداشت
من مامان بزرگ های خودم ندیدم ولی مامان بزرگ همسرم هر وقت میرفتم خونشون می گفتم برام قصه تعریف کن خیلی خوش می گذشت خیلی دوست داشتی بود خدا رحمتش کن
مامان بزرگ من به ضرر میگه ضلل به موتور میگه موتول🤣😅😅
من تا 17سالگی خونواده مادریمو ندیدم :)
پدربزرگامو ندیدم
ی مامان بزرگم باهامون بود
الانم با خونوادع مادریم رفت و امد داریم و خیلی اوکیم باهم
بامزگی نداره هرجا نشسته آبرومو برده پیره آلزایمر گرفته بابام جلو جمع برگشته گفته بیا خونه ما میگه نمیام دختر تو به من احترام نمیذاره جلو من لباسشو در میاره با شورت قرمز میگرده حالا من اصلا شورت قرمز ندارم یعنی جلو عموهایم پسر عموهایم بچه هاشون کل طایفه آبرومو برد
بچه که بودم با پدر بزرگم تو اصطبل اسبا بودم
پدر بزرگم داشت باخودش فکروخیال میکرد بلند بلندم فکر میکرد
منم توعالم بچگی خودم بودم
یهو دیدم داد میزنه سرباز خونر و اب برد سربازخونرو اب برد🤕🤕🤕🤕من تا دو روز شوک شده بودم 😂😂😂😂😂
