امروز خون بابابزرگم اینا بودیم خوب شده بودم ولی چن روزه وقتی میبینمشون دوباره حرصم میگیره نمیتونم تحملشون کنم امروز عصبانی شدم دستام شوننه هام شروع ب لرزیدن کرده البته بعد جداییم اینطوری شدم ییادگار مادرشوهرمه بعد خالم میگ دستاشم میلرزه مسخرع میکنه میخنده مامانمم میگ اره دیگ تیک عصبی داره
درحالی ک این خالم خودش سگه همه ازش متنفرن ن اخلاق داره ن قیافه هنوز یادم نرفته وقتی شوهرمو س بار با زنا گرفته بودم و فرداش ک حالم خیلی بود دیگ تصمیم طلاقمو گرفته بودم اومد ت اون حال منو شماتت کرد گف عب نداره از دفعه بعد یادمیگیره باید چجوری رفتار کنه در حالیک بخدا من از قیافه ن اندام ن اخلاقق هیچی کم ندارم شوهرم مریض جنسی ادم ننبود تقصیر منن چیه منو بدبخت کردن ولی هنوزم طلبکارن 😭