نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم من از دیروز که تاپیکاتو خوندم خیلی به فکرتم... چجوری تحمل کردی؟ بعد اون دیگه پسرتو ندیدی؟ باه ...
تحمل که خیلی سخت یمدت بی نهایت تنها بودم بااینکه خیلی دوستو رفیق داشتم شبو روزمو با وسایل و لباساش سپری میکردم ازهمه بریدم خودم موندمو خاطرات پسرم تا اینکه اولین بار بهم زنگ زد خیلی عادی صحبت کرد حدود یک ساعت داشت از کارایی که اونجا میکنه و دوستاشو خلاصه اینا باهام صحبت میکرد من فقط اشک ریختم آخرش گفت بابا گفته هرشب بهت زنگ بزنم حتما جوابمو بدیا از اون موقع تا حالا هرشب ده شب زنگ میزنه کم و زیاد صحبت میکنه ولی میدونم خیییییلی خوشحاله اگه کنارمن بود انقدر خوب نبود