2777
2789

 بچه هامن الان با ی خواب عجیب بیدار شدم.دیشب که خوابیدم اصلا بفکر هیچ کی و هیچ جا نبودم ولی اصلا نمیدونم چرا اینجور خوابی دیدم تو رو خدا اونایی که تعبیر خواب بلدن بیان. 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خواب دیدم رفتیم زیارت امام رضا. نزدیک خیابون امام رضا که اسمشون رو نمیدونم چی چی بود کلی لباس و خرید کردیم. توراه و حین خرید با ی خانواده آشنا شدم که ی فرغون دستشون بود من هی لباس میخریدم میذاشتم داخل فرغون اونا دگه خریدام تموم شد به اونا گفتم داریم میریم زیارت حرم امام رضا اونام همراهم اومدن بعد که ب در یکی از صحن های امام رضا رسیدیم اونا دگه داخل نیومدن  من رودرواسی داشتم که ازشون خریدامو بگیرم و همش میگفتم نکنه برن وسایلمو ببرن تا اینکه یادم افتاد چادر ندارم ی دونه چادر ازشون گرفتم و پیش خودم گفتم بخاطر چادرشونم که شده صبر میکنن تا منم بیام چادرو که پوشیدم صحن اول رو رد دادم اومدم صحن بعدی که وارد حرم شم ی شتر جلوم حرکات عجیبی در می‌آورد و من گفتم نکنه شتر آسیبی بهم برسونه که ی دفعه دیدم ی اسب خیلی خوشگل وای بچه ها مگه اینقد جذاب بود از آسمون اومد همه داد میزدن یا ابولفضل یا ابوالفضل وهمه میگفتن این اسب ابوالفضل و من از شدت وحشت داشتم بیهوش میشدم. که یهو اومد سمت من و صداش شد عین بچه و بمن گفت مامان. ومن همونجا بیهوش شدم که ی دفعه از خواب پریدم. اینم بگم من ی دونه پسر 4 ساله دارم میشه ب پسرم ربط داشته خیلی نگرانشم الان

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز